..:::وبلاگ مبین:::..
 
وبلاگ مورد نظر شما
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 15 تير 1390برچسب:آزمون و تست روانشناسی-تست هوشی, توسط مرتضی خورشیدی

در ادامه این مطلب 4 تا سوأل هستش. باید اونها رو سریع جواب بدی. حق فکر کردن نداری،  حالا بزار ببینیم، چقدر باهوش هستی.

آماده ای؟

برو پایین تر.....

سوأل اول :

فرض کنید در یک مسابقه دوی سرعت شرکت کرده اید. شما از نفر دوم سبقت می گیرید حالا نفر چندم هستید؟

پاسخ:

اگر پاسخ دادید که نفر اول هستید، کاملاً در اشتباه هستید! اگر شما از نفر دوم سبقت بگیرید، جای او را می گیرید و نفر دوم خواهید بود.

سعی کن تو سوأل دوم گند نزنی.

برای پاسخ به سوأل دوم، باید زمان کمتری را نسبت به سوأل اول فکر کنی..

سوأل دوم:

اگر شما توی همون مسابقه از نفر آخر سبقت بگیرید، نفر چندم خواهید شد؟

جواب:

اگر جواب شما این باشه که شما یکی مانده به آخر هستید، باز هم در اشتباهید. بگید ببینم شما چه طور می تونید از نفر آخر سبقت بگیرید؟؟ (اگر شما از نفر آخر عقب تر باشید، خوب شما نفر آخر هستید و از خودتون می خواهید سبقت بگیرید؟؟؟؟)

شما در این مورد خیلی خوب کار نمی کنید، نه؟

سوأل سوم:

ریاضیات فریبنده!!!  این سوأل رو فقط ذهنی حل کنید. از قلم و کاغذ و ماشین حساب استفاده نکنید.

عدد 1000 رو فرض کنید. 40 رو به اون اضافه کنید. حاصل رو با یک 1000 دیگه جمع کنید. عدد 30 رو به جواب اضافه کنید. با یک هزار دیگه جمع کنید. حالا 20 تا دیگه به حاصل جمع، اضافه کنید. 1000 تای دیگه جمع کنید و نهایتاً 10 تا دیگه به حاصل اضافه کنید. حاصل جمع بالا چنده؟

به عدد 5000 رسیدید؟ جواب درست 4100 است.

باور ندارید؟ با ماشین حساب حساب کنید.

مشخصتاً امروز روز شما نیست. شاید بتونید سوأل آخر رو جواب بدید... تمام سعی خودتون رو بکنید. آبروتون در خطره!!!

پدر ماری، پنج تا دختر داره: 1-Nana  2- Nene  3- Nini  4- Nono. اسم پنجمی چیه؟

جواب: Nunu؟

نه! البته که نه. اسم دختر پنجم ماری هستش. یک بار دیگه سوأل رو بخونید.

بابا ایول، مارو باش رو دیوار کی داریم یادگاری می نویسیم. آبرومونو بردی که بابا.

اینو برای امتحان اونهایی که فکر می کنید باهوشند بفرستید.


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 15 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

امشب که در بهشت وا مى ‏گردد

هر درد نگفتنى دوا مى ‏گردد

از یمن ولادت امام سجاد(ع)

حاجات دل خسته روا مى ‏گردد

ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد


 

************ اس ام اس ولادت امام سجاد*************

امشب ای اهل دعا روح دعا می آید

پسر خامس اصحاب کسا می آید

مؤمنین گرد هم آیید به محراب دعا

صف ببندید که مولای شما می آید

میلاد سید الساجدین(ع) مبارک باد

 

************ اس ام اس ولادت امام سجاد*************

 

پیشانى آفتاب دارى، آرى

در دیده‏ ى جان گلاب دارى، آرى

گل نغمه ى نور، از کلامت جارى است

سجادى و عشق ناب دارى، آرى

 

************ اس ام اس ولادت امام سجاد*************

*عطری که کسی ندیده و نشنیده/امشب به حریم احمدی پیچیده/ذرات

اگر به شوق و شور آمده اند/خورشید شفاعت ز افق تابیده

 

************ اس ام اس ولادت امام سجاد*************

چو خورشید جمالش مشرق از برج کمال آمد

خدا را شد جلوه گر بر خلق اشراق جمال آمد

شد از برج عبودیت عیان شمس ربوبیّت

تجلّى جمال آن جا تجلّى جلال آمد

ای سجاده نشین عرش، می آیی و ملایک به حضورت می بالند. همراه نسیم، تا خلوت گل های سجّاده می آیی تا در شب های نور، برترین زینت عبادت کنندگان جهان باشی.

 

14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)a3f1f523 d555 4294 a403 ccb11c3899f6 اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)

سجاده اش همیشه پر از عطر یار بود

پیشانی اش به سجده دائم دچار بود

هم زین العابدین زمان بود و هم لبش

گل خانه ی صحیفه ی سبز بهار بود

 

14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)a3f1f523 d555 4294 a403 ccb11c3899f6 اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)

ـ رنجور کربلا، پروانه دعا، گنجینه ی صفا، ماه چهارمین، از آل مرتضی، آقای ساجدین! بر قلب مسلمین، آمدنت مبارک!

 

14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)a3f1f523 d555 4294 a403 ccb11c3899f6 اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)

ـ میلاد علی بن الحسین زین العابدین (ع)، سرچشمه نور معارف و مروّج ناگفته های عاشورا بر منجی بشریت مبارک باد!

 

14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)a3f1f523 d555 4294 a403 ccb11c3899f6 اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)

ـ امام زین العابدین(ع) می فرمایند: «خداوند، هر دل غمناک و هر بنده ی سپاس گزار را دوست دارد».

 

14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)a3f1f523 d555 4294 a403 ccb11c3899f6 اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)

ـ میلاد امام زین العابدین، فخر دین، روشنی آسمان و زمین بر عموم مسلمین مبارک باد!

 

14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)a3f1f523 d555 4294 a403 ccb11c3899f6 اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)

ـ ز شوقِ آمدنت اهل آسمان امشب، به دو خانه دل «اِن یکاد» می خوانند.

 

14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)a3f1f523 d555 4294 a403 ccb11c3899f6 اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)14030581 74a9 4c84 bca2 ee9098fc424e اس ام اس ولادت امام سجاد (ع)

ـ میلاد چهارمین تجسّم تکامل انسان، آقا زین العابدین، زینت قلوب مؤمنین و فخر زمان و زمین مبارک باد!

امشب که در بهشت وا مى ‏گردد

هر درد نگفتنى دوا مى ‏گردد

از یمن ولادت امام سجاد(ع)

حاجات دل خسته روا مى ‏گردد

ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد

 

************ اس ام اس ولادت امام سجاد*************

امشب ای اهل دعا روح دعا می آید

پسر خامس اصحاب کسا می آید

مؤمنین گرد هم آیید به محراب دعا

صف ببندید که مولای شما می آید

میلاد سید الساجدین(ع) مبارک باد


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

تلاش چند ساله يک گروه حرفه اي به رهبري داود ميرباقري به ثمر نشسته و اين روزها مردم شاهد پخش مختارنامه از رسانه ملي هستند. ظاهرا تمام اين انتظارها بي ثمر نبوده و مختارنامه مي تواند انتظار مخاطب مشکل پسند ايراني را برآورده کند.

اين گزارش خلاصه اي است از داستان مختارنامه؛ مجموعه اي تلويزيوني که در 40 قسمت ميزبان جمعه شب هاي شما خواهد بود:

 

سه قسمت اول: مختار كه بود؟

مختارنامه

ميرباقري براي ورود به قصه‌اش درست زماني را انتخاب كرده كه ماجراي سريال تحسين شده‌اش امام علي(ع) تمام شده. سال 41 هجري. امام علي(ع) در كوفه به دست ابن ملجم شهيد مي‌شود و امام حسن(ع) جاي پدر را مي‌گيرد.

امام علي(ع) قبل از شهادت سپاه كوفه را آماده كرده بود تا براي جنگ دوباره به صفين برود اما نشد و امام حسن(ع) راه او را پيش گرفت. سپاه را به سمت صفين برد اما بين راه با پول و وعده‌هاي معاويه سپاه كوفه از هم پاشيد و كار به جايي رسيد كه امام به دست كوفيان زخمي شد. ما در سريال مي‌بينيم كه اين ماجراها همزمان با 40 سالگي مختار است.

او بعد از مرگ پدرش كه از فرماندهان جنگ با ايران بوده و زير پاي فيل سپاه ساساني كشته شده، سياست و جنگ را كنار گذاشته و در مدائن و در جنوب كوفه گندم‌كاري مي‌كند. امام كه مجروح شده به حاكم مدائن كه عموي مختار است پناه مي‌آورد و عمو هم مختار را فرا مي‌خواند تا از امام محافظت كند. اينگونه پاي مختار به ماجرا باز مي‌شود. مختار اينجاي قصه زير بار همراهي با امام حسن(ع) نمي‌رود. سه قسمت ابتدايي مختارنامه، همين دوران را نشان مي‌دهد. درحقيقت ما در اين سه قسمت با حال و هوا و شخصيت مختار آشنا مي‌شويم. در قسمت دوم بخش ديگري از زندگي مختار را مي‌بينيم. زندگي شخصي او را.

مختار 2 زن داشته كه عقايد متفاوتي داشته‌اند. فريبا كوثري (عمره) نقش زن مثبت و طرفدار آل علي را دارد و نسرين مقانلو (ام ثابت) هم نقش زن منفي و سياستمدار او را دارد. اين وسط مادر مختار (ژاله علو) هم هست كه كارش ميانه‌داري بين دو هوو است. مختار از چهره‌هاي سرشناس كوفه است طوري كه مهدي فخيم‌زاده (عمربن‌سعد) كه پدرش سعد ابي وقاص فاتح ايران است، براي وصلت با خانواده او پا پيش مي‌گذارد.

در قسمت دوم فخيم‌زاده و مقانلو را مي‌بينيم يعني در قسمت آينده كه هفته بعد پخش مي‌شود.

قسمت سوم ماجراي شهادت امام حسن(ع) است. انگار ميرباقري چيزي در ويشكا آسايش ديده كه يك امام‌كشي ديگر راهم به او سپرده. اگر يادتان باشد در سريال امام‌علي(ع) او در نقش قطام، محرك اصلي وردان ابن ‌ملجم براي شهادت امام علي(ع) بود. در اين سريال و در نقش كوتاهي هم كه دارد جعده است. زن امام حسن(ع) كه با زهري كه معاويه فرستاده اين امام را هم شهيد مي‌كند. مي‌خواهيد يك اتفاق غيرمنتظره ببينيد؛ اين قسمت سوم را از دست ندهيد.

احمد ايراندوست يا همان غول برره با شمايلي عجيب وارد مي‌شود.

مختارنامه

قسمت چهار تا شش: حسين(ع) مي‌آيد

اگرتا قسمت سوم با سريال ارتباط برقرار نكرده‌ايد هنوز وقت داريد. از قسمت چهارم همه‌چيز عوض مي‌شود از سال 41 هجري به سال 60 مي‌رويم. همان سالي كه معاويه مي‌ميرد و با روي كار آمدن يزيد مقدمات فاجعه كربلا آماده مي‌شود. عرب‌نيا از اين قسمت گريم ميانسالي دارد و 20 سالي مسن‌تر شده. داوود رشيدي و ژاله علو از اين قسمت وارد سريال مي‌شوند. رشيدي پدر زن مختار است. قسمت پنجم جايي است كه با نامه‌هاي كوفيان كه يكي از آنها را هم مختار نوشته، امام حسين(ع) مسلم را به كوفه مي‌فرستد. امين زندگاني بازيگر نقش مسلم است. جالب است بدانيد سكانس ورود مسلم به كوفه اولين سكانسي بود كه از اين سريال فيلمبرداري شد. آن هم در فروردين‌ماه شش سال قبل، در كوير كاشان.

اگر مي‌خواهيد اشقيا را ببينيد بايد تا قسمت ششم صبر كنيد. ميرباقري در اين قسمت دو چهره نام آشناي فاجعه عاشورا را برايمان رونمايي مي‌كند. عبيدالله‌بن زياد، حاكم كوفه، كه نقشش را فرهاد اصلاني بازي مي‌كند. فكرش را بكنيد صفدر سريال آشپزباشي با آن شلختگي عامل اصلي كربلاست. شمر هم اين قسمت مي‌آيد. محمد فيلي اين نقش را بازي كرده با گريمي عجيب و غريب. فيلي را هم هنوز خيلي‌هايمان با نسيم‌بيگ سريال «روزي روزگاري» مي‌شناسيم. فرخ نعمتي و پرويز‌ پورحسيني هم از اين قسمت اضافه مي‌شوند. نعمتي كه نقش امام رضا(ع) را در ولايت عشق داشت، اينجا هاني‌بن عروه است. كسي كه در بگير و ببند ابن زياد، مسلم را پناه مي‌دهد. پورحسيني هم نقش كوتاهي دارد ميثم تمار يار امام علي(ع) كه توسط ابن زياد به دار آويخته مي‌شود.

مختارنامه

قسمت 7 تا9: روز واقعه

در قسمت‌هاي هفتم و هشتم با بي‌وفايي كوفيان مسلم دستگير و شهيد مي‌شود، مختار هم كه خانه‌اش يكي از پناهگاه‌هاي مسلم بوده دستگير مي‌شود و به زندان مي‌افتد. نقش امين زندگاني و فرخ نعمتي در اين قسمت تمام مي‌شود. واقعه عاشورا در قسمت نهم اتفاق مي‌افتد. مختار در زندان است و فقط خبر را مي‌شنود ما هم مثل مختار فقط خبرها را مي‌شنويم و تبعات را مي‌بينيم. البته ميرباقري برعكس شوذب خزانه‌دار (امين تارخ) سريال «معصوميت از دست رفته»‌اش به اين راحتي از ماجرا عبور نكرده. ما در 31 قسمت بعدي مختارنامه حداقل 5 برش از واقعه را به بهانه‌هاي مختلف از روياي مختار تا اعترافات اشقيا خواهيم ديد.

 

قسمت 10 تا 14: در كنار خانه خدا

شايد بارها رضا كيانيان را با گريم عجيبش ديده‌ايد. او از قسمت 12 به سريال اضافه مي‌شود. جعفر دهقان برادر او و مصعب‌بن زبير است. بهنوش طباطبايي هم عروس كوچك خانواده زبير است. محمد صادقي هم كه او را با مامون «ولايت عشق» مي‌شناسيم در اين قسمت به عنوان بار ابن زبير و با نام ابن‌كامل اضافه مي‌شود كلا از اين قسمت ريتم و فضاي سريال تندتر و اكشن‌تر شده و درگيري‌هاي بزرگ آغاز مي‌شود. عبدالله‌بن زبير پسر زبير معروف است كه در مكه ادعاي خلافت كرده. در اين قسمت ما از كوفه جدا شده و به مكه مي‌رويم و كعبه را مي‌بينيم چون مختار بعد از رهايي از زندان كوفه به مكه مي‌رود چون آنها ادعاي خونخواهي حسين(ع) را كرده‌اند. اولين جنگ بزرگ سريال دو قسمت بعد شروع مي‌شود. جنگ و محاصره مكه توسط سپاه شام، يزيد، حسين‌بن نمير (سيامك اطلسي) را به مكه فرستاده. در قسمت 14 جنگ را خواهيم ديد و رشادت مختار، سپاه شام را عقب مي‌برد. در همين قسمت، كعبه توسط منجنيق‌هاي شام گلوله باران شده و آتش مي‌گيرد.

مختارنامه

قسمت 15 تا21:‌ اي عمو! آب چه شد؟

قسمت 15 يزيد مي‌ميرد و محاصره برداشته مي‌شود. مختار كه مي‌بيند آبش با آل زبير در يك جو نمي‌رود به كوفه بر مي‌گردد. با مرگ يزيد، كوفه شلوغ مي‌شود و توابين قيام مي‌كنند. مختار قاطي آنها نمي‌شود و كار آنها را سياسي مي‌داند.

دومين جنگ درقسمت 18 اتفاق مي‌افتد. جنگ عين‌الورده بين توابين و سپاه شام. اين تنها جنگ سريال است كه مختار در آن نقشي ندارد. جنگ با شكست توابين تمام مي‌شود. اين جنگ و جنگ‌هاي سريال در بيابان‌هاي شاهرود فيلمبرداري شده. ميرباقري يكي از دراماتيك‌ترين صحنه‌هاي كربلا را در قسمت 21 آورده جايي كه ابراهيم‌بن مالك اشتر (حسن ميرباقري) ياد دوست دوران بچگي‌اش عباس مي‌افتد. حدود 12 دقيقه ما صحنه شهادت حضرت عباس(ع) را در روياي ابراهيم مي‌بينيم. جالب است اگر تمام قسمت‌هاي سريال به موقع پخش شود اين قسمت از سريال درست شب شهادت امام رضا(ع) روي آنتن مي‌رود. ابراهيم با مختار پيمان مي‌بندد كه قيام كند و خونخواهي عباس (ع) و آل حسين(ع) را بكند.

مختارنامه

قسمت 22تا 30: خون در برابر خون

آغاز قيام مختار از قسمت 22 است. دراين قسمت، ياران مختار با روشن كردن آتش روي پشت بام‌ها قيام را با فرياد يالثارات الحسين (كجايند خون‌خواهان حسين) آغاز مي‌كنند. اين قسمت و قسمت بعدي صحنه‌هاي نبرد و فتح گام به گام كوفه است. عمربن سعد از مختار امان مي‌گيرد. شمر و حرمله فرار مي‌كنند و ابن زياد به دربار شام مي‌رود. اما اصلا نگران نباشيد شمر 7 قسمت بعد يعني قسمت 29 و حرمله قسمت بعدي آن كشته مي‌شود. قسمت‌هايي كه در فروردين سال 90 خواهيم ديد.

 

قسمت 30 تا 40: موسم جنگ‌هاي بزرگ

صبركنيد هنوز سه جنگ بزرگ مانده، جنگ‌هايي كه ديگر در بهار و تابستان 90 روي آنتن مي‌رود.

جنگ مختار با ابن زياد. جنگ مختار با آل زبير و جنگ مختار با سپاه شام. همزمان باز هم كوفيان طبق معمول كم مي‌آورند و مختار را تنها مي‌گذارند. در اين قسمت‌ها مي‌توانيم يكي ديگر از اتفاقات غيرمنتظره را ببينيم. حامد حدادي بسكتباليست ملي‌پوش ايران با گريمي عجيب جزو سپاه آل زبير است. مختار در اين قسمت‌ها گرد پيري رويش نشسته و آخر سرهم توسط جعفر دهقان (مصعي‌بن زبير) در كوفه شهيد مي‌شود. با اين اوصاف 40 قسمت مختار فراز و نشيب زيادي دارد كه بايد تا سكانس‌ آخر آن را تعقيب كرد.


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 12 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

آقای غلامرضا کریمی که اینک در آستانه 60 سالگی عمر خود قرار دارد، ساکن قزوین است، اما با این حال برای انجام مصاحبه ای اختصاصی با مرکز خبر حوزه، رنج سفر را برای آمدن به قم بر خود هموار کرده و در بعد از ظهر یکی از روزهای آغازین دومین ماه سال میهمان گفتگوی صمیمانه و البته 2 ساعته ما شد.

 

او هنوز هم پس از گذشت حدود 35 سال از آخرین باری که راننده استاد شهید مطهری بود، با حالتی حسرت آمیز از آن 6 سال همراه بودن با استاد سخن می گوید و البته بر این نکته تاکید می‌کند که روح آن شهید والا مقام را شاهد و ناظر زندگی خود می‌بیند.

 

آن چه در ادامه می‌خوانید چکیده ای خواندنی از این گپ و گفت درباره چگونگی آشنا شدن ایشان با شهید مطهری و ذکر خاطراتی جذاب از سیره زندگانی آن معلم شهید است. توصیه دوستانه ما این است که مطالعه این گفتگو را از دست ندهید!

عمر مفید 6 ساله!

با کمال افتخار می گویم آن 6 سالی که ( از سال 49 تا 55) بنده راننده حاج آقا ( استاد مطهری) بودم بهترین دوره زندگی من بوده است. آن موقع جوانی 19 ساله بودم که خداوند این توفیق را به من عنایت کرد که با یکی از بزرگترین مردان معاصر این آب و خاک آشنا شوم.

بعد از گذشت این همه سال آرزوی بزرگ زندگی ام این است که ای کاش دوباره آن روزها برایم تکرار می شد و این که هیچ گاه هم تمام نمی شد !

باور کنید احساس و باورم این است که عمر مفید من همان 6 سالی بود که در خدمت استاد مطهری بودم.

*بزرگترین معلم همه عمر

از این حیث بدون اغراق باید بگویم، استاد مطهری بزرگترین معلم در طول زندگی ام بود و رفتار صمیمانه و حکیمانه آن بزرگوار با افراد مختلف به ویژه خانواده و فرزندان خود در زندگی من الگویی تمام عیار از نوع مواجهه با افراد به خصوص خویشان و نزدیکان بوده است. اساسا شهید مطهری معلمی بود که هر کس در حد فهم و درک خود می توانست از کلام و سیره زندگانی ایشان درس های زیادی بگیرد.

*هر دو هفته یکبار به قم می‌آمدیم

آن چند سالی که در محضر استاد بودم به خوبی به یاد دارم، هر دو هفته یک بار، روزهای پنجشنبه به قم می‌آمدیم چرا که استاد در این روز خاص، جلسات درسی در این شهر مقدس داشت. خب اوایل، کلاس‌های ایشان در قم در حوزه برپا می‌شد، اما به تدریج این جلسات در یکی از مساجد شهر برگزار شد و انصافا هم جمعیت زیادی از درس ایشان بهره لازم می‌برد.

معمولا در این یک روزی که در قم بودیم یا به منزل حاج آقای قرائتی می‌رفتیم یا در منزل دو روحانی سید که متاسفانه اسمشان را به یاد ندارم ، سکونت داشتیم.

یکی از ویژگی های برجسته رفتاری شهید مطهری این بود که ایشان خیلی دوست داشت که وقتی در قم هستیم حتما به منزل طلبه‌ها برویم و حتی الامکان نیز در منزلی اقامت داشته باشیم که به دور از تشریفات بوده و ساده و صمیمی باشد. البته استاد در زمانی که در قم بودیم گاهی به منزل حاج احمد آقا ( فرزند حضرت امام ) و بیت امام (ره) هم سری می‌زد و جویای احوال می شد.

 

 

 

 

 

*صمیمیتی بی نظیر با طلاب

به همین مناسبت لازم است در این جا به نکته ای مهم اشاره کنم و آن این که حاج آقا (شهید مطهری) عمیقا طلبه‌ها را دوست داشت و به مراتب بیش از دانشگاهی‌ها با طلاب راحت و صمیمی بود. البته ایشان با اقشار مختلف مردم اعم از پزشکان و بازاریان و روحانیون و دانشجویان جلسات و مراوداتی داشت، اما با این همه نوع ارتباط ایشان با طلاب و اهل علم از جنس دیگری بود.

 

اولین بار که خدمت ایشان رسیدم بنا بر این بود تا زمانی که استاد در دانشکده (الهیات دانشگاه تهران) حضور دارد و بعد از آن به منزل مراجعت می نماید، یعنی حول و حوش ساعت 5 بعدازظهر به عنوان راننده در خدمت ایشان باشم، اما به جهت علاقه ای که به استاد داشتم ، خودم خواستم که شب را هم در منزل ایشان بمانم و چون آن موقع مجرد بودم از این جهت مشکلی نبود. استاد مطهری هم پس از مشورت با خانواده رضایت دادند که من در یک اتاقی در کنار پارکینگ منزل بمانم.

استاد به تداوم جلسات انس با اقشار گوناگون مردم اهمیت زیادی می داد. از همین رو صبح های جمعه با پزشکان جلسه داشت و مدتی هم این جلسه درمسجد الجواد(ع) تهران برگزار می‌شد و تا آن جا که یادم هست در این جلسه بحث بانکداری اسلامی مطرح می‌شد. وقتی هم که این جلسه تمام می‌شد، بلافاصله به جلسه تفسیر در جایی دیگر می‌رفتیم.

جلسات تفسیر هر هفته برگزار می‌شد و چون مکان برگزاری آن هم اطراف منطقه قلهک بود، مخاطب این جلسه عموما بازاری‌ها بودند .البته مدتی که رژیم شاه با برپایی این جلسات مخالفت می‌کرد، برحسب اجبار و شرایطی که وجود داشت، این جلسات به طور مخفیانه در منازل برخی افراد برگزار می‌شد.

*خستگی ناپذیر و منظم در زندگی

به عنوان کسی که سالیانی را در محضر استاد مطهری بودم، باید بگویم واقعا خستگی ناپذیری ایشان برای همه ما در آن زمان الگو بود. ایشان اصلا وقت خود را به بطالت نمی گذراند و لذا برای همه اوقات خود برنامه ریزی مناسبی داشت.

بنده از آن جا که از بچگی پدرم را از دست داده بودم، شهید مطهری برایم حکم پدری مهربان و دلسوز را داشت ، کما این که انصافا خانواده آن بزرگوار نیز مثل خانواده خودم بود و من با آن ها صمیمیتی خاص را احساس می کردم.

این صمیمیت و انس و الفت به گونه ای بوده که هنوز هم پس از گذشت 35 سال به منزل ایشان سر می‌زنم و جویای احوال آن‌ها هستم.

*بزرگ منشی در رفتار استاد

چقدر این مرد بزرگوار و بزرگ منش بود. چه دورانی داشتیم ....( چند لحظه مکث) یادم هست یک بار سرم را از ته زدم و یک کلاه شاپو هم به سرم گذاشتم و عینکی هم زدم. خب جوان بودم دیگر ... اما استاد هیچ چیزی در این باره که فلانی این چه تیپ و قیافه ای است که به هم زده ای به من نگفت . بعد خودم به خودم گفتم؛ این چه تیپی بود و خیلی سریع کلاه و عینک را برداشتم.

این را گفتم که عرض کنم، رفتار استاد این طور بود مستقیم چیزی به کسی نمی گفت، بلکه طوری برخورد داشت که فرد خودش بداند کدام رفتارش درست است و کدام غلط.

*پیاده روی استاد ترک نمی شد

برنامه روزانه ما این طور بود که ساعت 5/7 صبح به دانشکده می‌رفتیم.

ایشان اول صبح همیشه پیاده روی می‌کرد، به طوری که گاهی از منزلشان تا خیابان میرداماد که راه زیادی هم بود پیاده می‌رفت.

آن گونه که حاج خانم تعریف می‌کرد، منزل استاد در سال های اول ازدواجشان در کوچه آبشار بود و بعد که به قلهک آمدند، آن خانه را به دو نفر معلول داد و نه تنها از این‌ها اجاره نمی گرفت، بلکه حتی در جلسات تفسیر برای این‌ها کمک‌های مالی جمع می کرد.

*صمیمیت در عین هوشمندی و زیرکی

رابطه استاد با نسل جوان بسیار صمیمانه و خودمانی بود. آن موقع خیلی از جوان‌ها می‌آمدند از ایشان سوال می‌کردند. یادم هست یک باری که قم بودیم، یک نفر به ظاهر طلبه وسط جلسه بلند شد و از استاد سوالی کرد به این مضمون، ما برای چی طلبه می‌شویم آیا فقط به خاطر این که صرفا امام جماعت مسجدی شویم؟! استاد در آن جا جوابی به این فرد نداد.

برای خود من جای سوال بود که چرا استاد جوابی نداد . بعد از جلسه در داخل ماشین که بودیم از ایشان پرسیدم که چرا جواب این جوان را ندادید ایشان گفت؛ این فرد اصلا طلبه نبود . فکر کنم ایشان این احتمال را می‌داد که از نیروهای رژیم باشد. این گونه زیرکی‌ها و تیزهوشی‌های شهید مطهری در موارد متعددی برای خود من تکرار می شد.

از استاد برای سخنرانی و جلسات پرسش و پاسخ در شهرهای مختلف کشور دعوت به عمل می آمد . گاهی که به قزوین می‌رفتیم ، بعضا تا ده شب پشت سر هم در منزل آیت الله باریک بین ( نماینده فعلی مقام معظم رهبری در استان قزوین) می ماندیم. گاهی جلسات استاد در منزل ایشان تا نیمه شب ادامه داشت و جوان‌ها از استاد می‌پرسیدند این چه وضعیه؟! چرا اوضاع کشور این طور است؟! چرا فلان و بهمان است، خاطرم هست که استاد مطهری با ملایمت از کنار بحث‌های داغ آن‌ها می‌گذشت و بعد که من می‌پرسیدم، چرا جواب آن‌ها را ندادید می‌گفت؛ خیلی از این‌ها اصلا دانشجو و طلبه نیستند؛ به این معنی که احتمال دارد در بین این‌ها افراد نفوذی رژیم وجود داشته باشد.

ایشان دو بار در دوران قبل از انقلاب به زندان رفت، یادم هست یک بار، 41 روز به طول انجامید . عوامل رژیم هم به تناوب منزل ایشان را می‌گشتند، ولی استاد خیلی تیزهوش بود و مدرکی برایشان باقی نمی گذاشت.

بعد از این که در سال 55 از دانشکده الهیات بازنشسته شدند، من به وساطت استاد و نیز شهید مفتح استخدام دانشکده شدم و مرد شریفی به نام آقای مدنی – خدایش بیامرزد- مدنی راننده ایشان شد و من دیگر در خدمت استاد نبودم.

* نماز شبی که ترک نشد!

نظم و پشتکار ایشان هم واقعا خیلی جالب و درس آموز بود، به طوری که مثلا در ایامی که مشهد بودیم سر ساعت 3 و نیم به حرم می‌رفتند. همچنین نماز شب ایشان هیچ گاه ترک نمی شد. شاید برایتان جالب باشد ولو این که در برخی مسافرت‌ها استاد ساعت 5/1 شب می‌خوابید، اما سر ساعت 3 بلند می‌شد و به عبارت دیگر خستگی‌های روزانه و دیر خوابیدن هم باعث نمی شد که نظم ایشان دچار خللی شود.

*یا مطالعه یا نوشتن

در طول روز بیشتر وقت استاد صرف انجام مطالعه می‌شد. خوابشان در طول شبانه روز بسیار کم بود یا مطالعه می‌کرد و یا مطلبی چیزی می‌نوشت.

به علت کثرت کلاس ها ، استاد بعضی روزها از 8 صبح تا 8 شب در دانشکده بود و برای این که من خسته نشوم به من می گفت: آقای کریمی می‌توانی الان بروی و 8 شب بیایی دنبالم.

در طول مسیر رفت و آمد می دیدم که همواره استاد در حال مطالعه است و به همین خاطر هم سعی می‌کردم طوری رانندگی کنم که ایشان اذیت نشوند و بتوانند با آرامش خاطر مطالعه کنند، چرا که به خوبی می‌دانستم استاد روی وقت و استفاده مناسب از کم ترین وقت خود، بسیار حساس بودند.

راستش را بخواهید من در طول این 6 سال جرات نمی کردم در هنگام رانندگی تخلفی کنم، چون می‌دانستم ایشان مخالف است و چندباری هم که سرعتم بالا بود، می‌گفت؛ آقای کریمی عجله ای نداریم!

*عصبانیت ایشان را هرگز ندیدم

اصلا برآشفته نمی شد و دعوا نمی کرد و حتی کوچکترین دخالتی هم در مسایل شخصی افراد نمی کرد.

* پرهیز از تشریفات

نکته درس آموز دیگر از سیره استاد، منش ساده زیستانه ایشان بود . چند روز اولی که راننده ای ایشان شدم یادم هست، وقتی درب ماشین را برایشان باز و بسته می‌کردم به من گفت؛ آقای کریمی هر کس سوار می‌شود خودش دست دارد و این کارها لازم نیست.

این اخلاق و سیره استاد در ساده زیستی و پرهیز از تشریفات واقعا مثال زدنی بود. یکی دیگر از ویژگی‌های بارز ایشان این بود که وقتی کاری را شروع می‌کرد؛ با صبر و پشتکار آن را به نتیجه مورد نظر می‌رساند و از مشکلات و سختی‌ها هم هیچ گاه خسته و کلافه نمی شد.

*فیلم را خودشان ندیدند!

یادم هست یک فیلمی بود به نام محلل که اگر اشتباه نکنم نصرت الله کریمی آن را ساخته بود که فیلم افتضاحی بود و در آن ایام جار و جنجال زیادی هم به راه انداخت. آن موقع استاد از یکی از دانشجویان دانشکده الهیات خواست فیلم را دیده و توضیحاتی درباره آن بدهد و حتی از من هم این کار را خواست، چرا که خودشان نمی خواستند این گونه فیلم‌ها را مشاهده کنند. روشن است که استاد در منزل تلویزیون نداشت و از رادیو هم فقط به اخبار آن گوش می‌داد.

*تفریح در کنار درس و بحث لازم است

در برخی سفرها که فرزندان استاد نیز همراه ما بودند می‌گفت؛ که جایی کنار دریا یا رودخانه ای ماشین را نگه دار تا بچه‌ها شنا کنند، خود استاد هم الحق و الانصاف شناگر ماهری بود.

ایشان همیشه می‌گفت؛ در کنار درس و بحث لازم است که انسان تفریح مناسب و البته به اندازه ای داشته باشد.

شهید مطهری در سفرها خیلی هوای من را داشت که به من سخت نگذرد و معمولا هر جایی که می‌رفتیم، برای من اتاق جداگانه ای می‌گرفت.

بعضی اوقات در طول روز هم می‌گفت؛ جایی برویم چایی بخوریم، اما ایشان مراقب بود جایی که می‌رویم نامناسب نباشد به همین خاطر بیشتر جاهای سالم و خلوت می‌رفتیم.

نکته جالب رفتار ایشان این بود که این قدر سنگین در کوچه و خیابان برخورد می‌کرد؛ من به یاد ندارم کسی جلوی ایشان را بگیرد و خدای ناکرده بد و بیراهی بگوید. البته در داخل دانشکده الهیات بودند؛ کسانی بودند که می‌خواستند اهانت کنند، چرا که دانشجویان از گروه‌ها زیادی در آنجا بودند و حتی یک بار بین دانشجویان استاد و مارکسیست‌ها درگیری شد.

*نان و پنیر و سبزی و مغز گردو

از آن جا که شهید مطهری استاد تمام وقت بود، لذا برخی روزها بعد ازظهر هم در دانشکده می ماند و سر ظهر به من می گفت؛ برو نان و پنیر و سبزی و مغز گردو تهیه کن. خوراک ایشان عموما همین بود، البته هر چند وقت یکباری هم به یک رستورانی که سالم و مناسب بود می‌رفتیم، اما بیشتر غذایمان همین نان و پنیر بود.

*خضوعی کم نظیر در محضر پدر

این توفیق را داشتم که پدر ایشان را از نزدیک ببینم، باید بگویم ارتباط استاد با پدرشان بسیار صمیمانه بود. شهید مطهری حداقل سالی یک بار با ماشین به فریمان برای دیدار پدر می‌رفت و گاهی هم در طول سال با هواپیما به آن جا سر می‌زد.

وقتی پیش پدر می رفت، حالتشان بسیار با خضوع و خشوع بود. اگر کسی ایشان را در آن حال می‌دید، شاید نمی دانست ایشان یکی از اساتید بزرگ زمانه خود است.

*دستگیری از فقرا

حضرت استاد نسبت به دستگیری از فقرا بسیار جدی و حساس بود خب، آن زمان 12 هزار تومان حقوق می‌گرفت . سر هر ماه، هزار تومانش را به من می‌داد و می‌گفت؛ این مبلغ را به یکی از آقایان روحانی که دچار مشکل مالی و بیماری است ، بده یا حتی گاهی خودشان به او سر می‌زد و پول را مخفیانه می‌گذاشت زیر تشک بیمار!

*رابطه شهید مطهری با بزرگان انقلاب

استاد مطهری در بین بزرگان انقلابی بیشتر از همه با شهید مفتح صمیمی بود، شاید به این خاطر که در دانشکده بیشتر با هم حشر و نشر داشتند. البته با شهید بهشتی و شهید باهنر و آقای‌هاشمی رفسنجانی هم ارتباط زیادی داشتند. با مقام معظم رهبری نیز که آن موقع در مشهد بودند نیز ارتباط صمیمانه ای میانشان برقرار بود.

یادم هست یک بار که به مشهد رفتیم و اتفاقا دو ماهی هم آن جا بودیم، استاد کتاب علل گرایش به مادیگری را در آن جا نوشت. در آن ایام در مشهد منزلی اجاره کرده بودیم. ایشان در آن روزها جزوه‌هایی به من می‌داد تا به درب منزل آیت الله خامنه ای ببرم.

با آقای راشد هم خیلی صمیمی بود. اساسا ایشان به دید و بازدید دوستان خیلی اهمیت می‌داد و احوال همه را می‌پرسید.

با این همه، این واقعیت را نمی توان نادیده گرفت که استاد مطهری بیشتر به دیدار علامه طباطبایی می‌رفت، خلاصه این که این رابطه استاد و شاگردی و احترامی که وجود داشت واقعا گاهی فراتر از حد تصور بود.

*ماجرای یک خواب و تعبیر آن

یک تابلوی «الله» که با لامپ نئون ساخته شده در کتابخانه ایشان هنوز وجود دارد. سال‌ها پس از شهادت استاد، یکی دوباری این تابلو شکست که من آن را درست کردم.

پس از شهادت یک بار در عالم خواب دیدم ایشان در یک حسینیه بزرگی قرار دارند، اما این حسینیه تاریک است. صبح که از خواب بیدار شدم به حاج خانم (همسر استاد) ماجرا را گفتم و در صحبتی که با ایشان داشتم متوجه شدم که آن تابلو شکسته و بعد خودم رفتم آن را درست کردم.

*توجه به حیوانات و خاطره ای شنیدنی

شاید برای خیلی از مخاطبان شما جالب باشد، استاد حتی به حیوانات توجه زیادی داشت. یک بار ایشان مرا در دانشکده صدا زد و گفت؛ کریمی ببین چرا گربه در زیر پله، مدام سر و صدا می‌کند. من رفتم ببینم قضیه از چه قرار است، دیدم گربه زبان بسته کور است. مساله را به حاج آقا گفتم، ایشان آن موقع 15 ریال به من داد تا برای این گربه مقداری جگر سفید بخرم.

بعد از این که گربه سیر شد متوجه شدم دیگر سر و صدایی نمی کند .اتفاقا این زبان بسته فردا هم آمده بود آن جا که جگر سفید بخورد. بازهم برایش جگر سفید آوردیم، چند روز که گذشت و ما مدام به گربه غذا دادیم دیدم، کم کم بینایی اش را هم به دست آورد. معلوم بود به جهت گرسنگی این قدر ضعیف شده بود؛ خلاصه توجه استاد به یک گربه برای خود من بسیار جالب و پند آموز بود.

*هنوز در شوک آن خبر هستم...!

12 اردیبهشت سال 58 وقتی از اخبار شنیدم استاد مطهری را ترور کرده اند، باور بفرمایید تا مدت‌ها شوکه بودم و هنوز هم پس از گذشت حدود 32 سال از آن زمان دلم می‌گیرد و آرزو می‌کنم ای کاش ایشان زنده بود، هر چند که ایشان واقعا زنده هستند و آثارشان مایه برکات فراوان است، ولی بالاخره حضور فیزیکی شان چیز دیگری بود.

حسرت بزرگ من این است که منافقان کوردل برای چه این شخصیت بزرگ را از مردم گرفتند.

صادقانه بگویم بنده هنوز هم روح ایشان را شاهد و ناظر رفتار و زندگی ام می‌دانم. خیلی وقت‌ها که دلم می‌گیرد یاد ایام می‌کنم.

*درسی که از استاد گرفتم

از سال 60 تا 80 کشاورزی و دامداری در اصفهان داشتم و از سال 80 به علت قبول شدن بچه‌ها در دانشگاه‌های قزوین مجبور شدیم به قزوین برویم به همین خاطر دامداری را در اصفهان فروختم و در قزوین یک دامداری راه انداختم که متاسفانه دچار ورشکستگی هم شدم و الان دو دانگ آن را دارم.

چگونگی تربیت بچه‌ها، حسن خلق با خانواده و مردم را من از ایشان یادگرفتم و الان در بین فامیل هم می‌گویند که فلانی نوع رفتار تو با بقیه فرق می‌کند من می‌گویم بالاخره تاثیر همنشینی با استاد بزرگواری چون شهید مطهری است و این واقعا بزرگترین افتخار من بوده که در خدمت این انسان بلندمرتبه باشم.

واقعا نمی دانم چه بگویم، چقدر ایشان را دوست دارم . اگر ایشان الان هم زنده بودند دوست داشتم با تمام وجود و بدون هیچ گونه چشمداشتی در خدمت ایشان باشم چرا که عمیقا اعتقاد دارم خدمت به این افراد، بالاترین اجر الهی را دارد.

 
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 12 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

نوشته شده در تاريخ شنبه 11 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

سازندگان تلفن هر سال برخي از مدل‌هاي مفهومي فوق‌العاده را نمايش مي‌دهند كه حتي اگر 99 درصد آن‌ها هرگز به توليد انبوه نرسند، چشم‌انداز كوچكي از تلفن‌هايي را به ما نشان مي‌دهند كه ممكن است در آينده‌اي نه چندان دور به دست بگيريم.

به گزارش سرويس ارتباطات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دانستن اين‌كه مدل بعدي آيفون چه شكلي خواهد بود با اين كه تلفن‌هايي كه تا چند سال ديگر به بازار عرضه مي‌شوند، چگونه خواهند بود، متفاوت است؛ شايد شما هم تاكنون به تلفن‌هاي همراه آينده فكر كرده باشيد؟ اين گزارش به بررسي برخي از مدل‌هاي مفهومي مي‌پردازد كه شايد جزء برترين‌ها نباشند اما در زمره جذاب‌ترين نمونه‌هايي قرار دارند كه تاكنون طراحي شده‌اند.

* گوشي Snake

داشتن تلفني كه به دور مچ دست يا بازو پيچيده مي‌شود، مفيد خواهد بود، به‌ويژه براي كساني كه اغلب وسايل خود را گم مي‌كنند. گوشي Snake Phone توسط Product Visionaires طراحي شده است.

* تلفن همراه Kinetic كيوسرا

اين تلفن مفهومي كه نيروي مورد نياز خود را با استفاده از مولدهاي پيزوالكتريك از جنبش تامين مي‌كند، مي‌تواند مانند يك كيف تا و بسته شود و هنگامي كه باز مي‌شود به دستگاهي با نمايشگر OLED صفحه عريض تبديل مي‌شود. اين تلفن داراي كي بورد فيزيكي است و كليدهاي آن برروي قاب گوشي جاي گرفته‌اند.

* تلفني با نمايشگر مخفي

در تلاش ديگري در زمينه ساخت نمايشگرهاي OLED انعطاف‌پذير، برخي از گوشي‌هاي مفهومي به استفاده از نمايشگرهاي لوله شدني براي ايجاد يك تلفن كوچك با نمايشگر اندازه بزرگ گرايش يافته‌اند. تلفن Hidden Display نيز كه توسط "تائو ما" طراحي شده ظاهرا از ساخته دست بشر يعني باتري دي الهام گرفته است.

* مورف نوكيا

هنگامي كه نوكيا مورف را طراحي كرد، مي‌خواست نشان دهد كه فن‌آوري نانو چگونه مي‌تواند دستگاه‌هاي الكترونيكي قابل حمل را به‌صورت اساسي تغيير دهد.

اين تلفن از ماده شفاف و انعطاف‌پذيري ساخته شده كه خود پاك شونده بوده و داراي حسگرهاي نانويي است كه مي‌توانند از محيط پيرامون بياموزند.

مورف همانطور كه نامش نيز نشان مي‌دهد شكلش را تغيير مي‌دهد و طبق اعلام نوكيا، با استفاده از اصل مشابه مورد استفاده در تار عنكبوت، انعطاف‌پذيري اين دستگاه را قادر مي‌سازد شكل خود را تغيير دهد و خود را با وظايف در دست اجرا وفق دهد.

* تلفن Bend in Touch

در داخل اين تلفن صفحه لمسي كه Bend in Touch نام دارد، اندي كورووتس، طراح اوكرايني نمايشگري قرار داده كه در واقع دو برابر نمايشگر واقعي دستگاه است و در حالي كه يك نمايشگر اعمالي مانند وظايف اينترنتي را عهده‌دار مي‌شود، نمايشگر دومي ويديو نمايش مي‌دهد. اين گوشي هم‌چنين داراي يك دوربين و فلش است.

* تلفن ترانسفورمر

تلفن‌هاي آندرويدي و هم‌چنين تلفن‌هاي تغيير شكل دهنده‌اي مانند اين تلفن وجود دارند كه بر اساس يك ترانسفورمر طراحي شده اند تا حداكثر امكانات ممكن در آن‌ها جاي داده شود.

* تلفن Braver

 

شركت ژاپني سافت بانك موبايل براي آن دسته از افرادي كه به‌هنگام حرف زدن با تلفن ممكن است كمي احساس تنهايي كنند، تلفن همراهي عرضه كرده كه براي صحبت كردن به يك ربات انسان‌نما تبديل مي‌شود.

اين گوشي شبيه يك ربات انسان‌نما با بازوها و پاهاي متصل و صفحه‌اي هستند كه چهره‌هاي مختلف را نشان مي‌دهد و داراي هوش مصنوعي براي آموختن عادات كاربر است و اگر كاربر چند بار با يك نفر تماس بگيرد، متني مانند "شما اغلب با وي تماس مي‌گيريد" ممكن است در دهان چهره‌ تلفن رباتي ظاهر شود و كاربر مي‌تواند با پاسخ‌هاي بله و نه يا پاسخ‌هاي ساده ديگر با اين تلفن صحبت كند. تلفن Phone Braver حركت نمي‌كند اما مي‌تواند با اجزاي قابل حركتش ژست بگيرد.

* تلفن شيشه‌يي

اگرچه نمايشگرهاي LCD نيمه‌شفاف، جديد محسوب نمي‌شوند اما گوشي مفهومي مانند One Glassy Phone كه در يانكو ديزاين طراحي شده، به كاربران امكان مي‌دهد محيط اطراف خود را از بدنه شفاف اين دستگاه به راحتي مشاهده كنند. اين تلفن از لايه‌هاي شيشه‌يي دوتايي ساخته شده و اثر انگشت برروي آن به جا مي‌ماند كه درنتيجه بايد مرتب پاك شود.

* گوشي ويندو فون

اين تلفن مفهومي كه از سوي سئونگ هان سانگ طراحي شده وضعيت هوا را از طريق رابط كاربري تلفن نشان مي‌دهد و حتي شكل نمايشگر را براي بازتاب وضعيت هوا تغيير مي‌دهد.

* تلفني با كارايي دوربين، پروژكتور و چاپگر

بي‌شك گوشي Camera-Projecor-Printer مناسب كساني خواهد بود كه به دنبال تلفن‌هايي با قابليت‌هاي متعدد هستند. اين گوشي طراحي شده از سوي هيدئو كانبارا علاوه بر امكانات كامل و معمول يك تلفن مي‌تواند به‌عنوان دسته كنترل بازي، چاپگر عكس و پروژكتور نيز مورد استفاده قرار بگيرد.

* تلفن دو تكه‌يي

شركت‌هاي ژاپني ان تي تي دوكومو و فوجيتسو به اتفاق يكديگر يك تلفن صفحه لمسي به‌نام Separate Ketai طراحي كرده اند كه داراي يك نمايشگر و يك صفحه كليد جدا از يكديگر است كه از طريق بلوتوث با هم ارتباط دارند.

با توجه به اين كه بلندگو و اسپيكر به صفحه كليد متصل هستند، محصولي مانند اين تلفن جست‌وجوي يك شماره تلفن را هم‌زمان با حرف زدن با يك نفر در پشت خط تلفن راحت مي‌كند. سازندگان اين تلفن مي‌گويند مزيت اين گوشي در اين است كه با استفاده از آن هم‌زمان مي‌توان هم تماس تلفني داشت و هم يك اي‌ميل نوشت.

اين دو قطعه كه به سادگي از هم جدا مي‌شوند، مي‌توانند با يك مغناطيس قوي مجددا به هم متصل شوند. اگر كاربران اين تلفن به هنگام راه رفتن در حال گوش كردن به موسيقي باشند مي‌توانند از بخش صفحه نمايش به‌عنوان MP3 پلير استفاده كنند و بخش كي‌بورد را در داخل كيف گذاشته يا از آن براي انجام تماس استفاده كنند.

* تلفن Pebble

اين دستگاه براي نخستين بار در نمايشگاه تجاري CEATEC 2009 از سوي فوجيتسو به نمايش درآمد. اين دستگاه كه شبيه يك سنگريزه است، حباب سياه رنگي دارد كه در يك قاب شيشه‌يي احاطه شده و قادر به تغيير شكل به نمايشگرهاي مختلف است. كشاندن حباب به جهت‌هاي مختلف تلفن موجب مي‌شود به نمايشگرهاي مختلف مانند صفحه شماره‌گيري، مدياپلير و مرورگر وب تغيير پيدا كند.

* تاچ وود

تاچ وود پروژه مشترك ميان ان تي تي دوكومو، شارپ و اولمپيوس است كه در ساخت آن از چوب‌هاي اضافي و بدون مصرف استفاده شده است.

اين تلفن هوشمند با وجود بدنه چوبي به دليل بهره‌گيري از فن‌آوري قالب‌گيري فشاري سه‌بعدي در برابر آب، حشرات و پوسيدگي مقاوم است و در ساخت اين تلفن از هيچ رنگ يا نقاشي استفاده نشده و رنگ و بوي چوب سرو در آن حفظ شده است.

* تلفن همراه UNIK

اين تلفن همراه مفهومي از سوي يك طراح فرانسوي براي نوكيا ساخته شده كه كاربران را قادر مي‌سازد شكل بدنه آن را به دلخواه خود تغيير دهند.

گوشي UNIK براي كاربران مدپسند طراحي شده تا به‌عنوان يك دستگاه جانبي مورد استفاده قرار بگيرد و شامل 152 قطعه مربع شكل است و اين گوشي مي‌تواند با افزودن مربع‌هاي جديد از جنس و رنگ‌هاي مختلف تغيير شكل پيدا كند.

* تلفني كه با خون كار مي‌كند

با تلفن‌هايي كه دست يا بازو را به يك تلفن تبديل مي‌كنند، ديگر نيازي به استفاده از دستگاه‌هاي هندس فري نخواهد بود. تلفن مفهومي "ديجيتال تاتو اينترفيس" به شكل تاتو است اما در زير پوست دست كاشته مي‌شود تا به‌عنوان يك تلفن مورد استفاده قرار بگيرد. اين تلفن بلوتوثي با تبديل گلوكز و اكسيژن خون به الكتريسيته كار مي‌كند و با استفاده از نقطه‌اي كه برروي دست قرار دارد، خاموش و روشن مي‌شود.

* گوشي Box To Play

اين تلفن كه قابليت تبديل به يك جعبه‌ كوچك را دارد از سوي KDDT AU Design Project طراحي شده و تركيبي از يك تلفن همراه با تمام ويژگي‌هاي مكالمه و دوربين مورد انتظار كاربر و يك دستگاه موسيقي است.

گوشي Box To Play علاوه بر قابليت‌هاي موسيقي، مي‌تواند به جعبه‌اي كه اكوليزرهاي گرافيكي در چهار طرف آن روشن مي‌شود، تبديل شود.

انتهاي پيام

كد خبر: 8905-02039


نوشته شده در تاريخ جمعه 10 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

رهبرا خاک پایت طوطیای چشمانمان

سایت رهبری

www.leader.ir


نوشته شده در تاريخ جمعه 10 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

 

مبعث حضرت رسول اکرم گرامی باد

جمال محمّد(ص)

ماه فرو ماند از جمال محمّد سرو نباشد به اعتدال محمّد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست در نظر قدر با کمال محمّد
وعده دیدارِ هرکسی به قیامت لیله «اسرا» شب وصال محمّد
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی آمده مجموع، در ظِلال محمّد
عرصه گیتی مجال همّت او نیست روز قیامت نگر مجال محمّد
و آن همه پیرایه بسته جنّت فردوس بو که قبولش کند، بلال محمّد
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد تا بدهد بوسه بر نِعال محمّد
شمس و قمر در زمین حشر نتابد پیش دو ابروی چون هلال محمّد
چشم مرا، تا به خواب دید جمالش خواب نمی گیرد از خیال محمّد
«سعدی» اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمّد بس است و آل محمّد

سعدی


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

  دانلوند آهنگ دخترا سیب گلابن

www.4shared.com/file/167957139/e15de40b/Sibe-Golab.html

دانلوند آهنگ ایران

phpnuke.persiangig.com/audio/akhshabi/Iran.mp3/download

دانلوند آهنگ یک وجب خاک

www.taranedanlod.com/ccount/click.php

فعلا این را گذاشتم بقییشو بعدا انشاالله میگذارم.لطفا نظر بدید یا حداقل تو امتیاز دهی وبلاگ فقط با یک کلیک .


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

به نقطه وسط ساختمان خیره شوید تا جایگاه پایین صفحه پر شود.سپس شما تصویر سیاه و سفید را رنگی میبینید!


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

یك لیتر سركه درزمستان سنگینتراز تابستان است.
*30برابر مردمی كه امروزه بر سطح زمین زندگی میكنند در زیر خاك مدفون شده اند.
*نزدیكترین ستاره به زمین بعد از خورشیدالفامنچوری است كه فاصله ان تا زمین 3/4سال نوری است.
*تنها حیوانی كه نمی تواند شنا كند شتر است.
*فلز اوسمیم سنگینترین ماده روی زمین است .

 

 

 

 

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

*ایا میدانید ۶۰٪ از ماهواره های جهان نظامی و ۴۰٪ بقیه غیر نظامی است.
*در هر ثانیه بیش از ۵۰۰۰ بیلیون بیلیون الكترون به صفحه تلویزیون بر خورد میكند و تصویری را كه شما تماشا میكنید بوجود می اورد.
*ایا میدانید شانس شبیه بودن دو اثر انگشت یك به ‫64 میلیارد است‌.‏
*اگر امواج ماورای صوت را به قسمت محدودی از فضا كه در ان گرد و غبار و یا ذرات دود سیگار موجود باشد بتابانیم این ذرات با سرعت رسوب میكنند.
*ایا میدانستید درجه حرارت بالاترین قسمت یك شعله به 1540 درجه میرسد در حالیكه پایین ترین قسمت ان فقط 300درجه حرارت دارد.
*ایا میدانستید كه معنی لغت كانادا به زبان سرخ پوستی یعنی روستای بزرگ.
*ایا میدانستید كه قد انسان تا ۲۰, ۲۵ و گاها تا ۴۰ سالگی بلند میشود و از چهل سالگی به بعد قد
انسان هر دو سال حدود شش میلی متر كوتاه میشود.

 

 

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

آیا میدانستید كه ناخنهای دست چهار برابر ، سریعتر از ناخن های پا رشد میكنند.
*آیا میدانستید كه فقط با از دست دادن یك در صد از آب بدن ، احساس تشنگی میكنیم.
*آیا میدانستید كه در حدود یك سوم سرطانهایی كه در نهایت منجر به مرگ میشوند با آنچه كه میخوریم در ارتباط هستند.
*آیا میدانستید كه دهان انسان روزانه یك لیتر بزاق تولید میكند.
*آیا میدانستید كه تنها موادی كه دارای یكی از عنصرهای آهن, كوبالت یا نیكل باشند جذب اهن ربا میشود.
*ایا میدانستید كه مغز شما وقتی خواب هستید فعالیتش بیشتر است از وقتی كه در حال تماشای تلویزیون هستید.

 

 

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

*آیا میدانستید كه مغولستان بزرگترین كشور جهان است كه به دریا و اقیانوس راه ندارد.
*آیا میدانستید كه انگشت سبابه «نشان» از سایر انگشتان دست حساستر است.
*آیا میدانستید كه ملكه موریانه پنجاه بار بزرگتر از جفت مذكر خود می باشد.
*ایا میدانستید چیتا یا یوزپلنگ سریعترین حیوان خشكی است . او در عرض فقط 3 ثانیه تا 100 كیلومتر در ساعت سرعت می گیرد. ركوردی كه حتی سریعترین خودروهای فراری هم نتوانسته اند بشكنند.

 

..


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی
                                  

 


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

آورده‌اند که شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او....

شیخ احوال بهلول را پرسید.

گفتند او مردی دیوانه است.

گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند.

شیخ پیش او رفت و سلام کرد.

بهلول جواب سلام او را داده پرسید چه کسی هستی؟ عرض کرد منم شیخ جنید بغدادی.

فرمود تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد می‌کنی؟ عرض کرد آری..

بهلول فرمود طعام چگونه میخوری؟

عرض کرد اول «بسم‌الله» می‌گویم و از پیش خود می‌خورم و لقمه کوچک برمی‌دارم، به طرف راست دهان می‌گذارم و آهسته می‌جوم و به دیگران نظر نمی‌کنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمی‌شوم و هر لقمه که می‌خورم «بسم‌الله» می‌گویم و در اول و آخر دست می‌شویم..



بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود تو می‌خواهی که مرشد خلق باشی در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمی‌دانی و به راه خود رفت.





مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است. خندید و گفت سخن راست از دیوانه باید شنید و از عقب او روان شد تا به او رسید.

بهلول پرسید چه کسی هستی؟

جواب داد شیخ بغدادی که طعام خوردن خود را نمی‌داند.



بهلول فرمود: آیا سخن گفتن خود را می‌دانی؟

عرض کرد آری...

سخن به قدر می‌گویم و بی‌حساب نمی‌گویم و به قدر فهم مستمعان می‌گویم و خلق را به خدا و رسول دعوت می‌کنم و چندان سخن نمی‌گویم که مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت می‌کنم. پس هر چه تعلق به آداب کلام داشت بیان کرد.

بهلول گفت گذشته از طعام خوردن سخن گفتن را هم نمی‌دانی..

پس برخاست و برفت. مریدان گفتند یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟ جنید گفت مرا با او کار است، شما نمی‌دانید.

باز به دنبال او رفت تا به او رسید.



بهلول گفت از من چه می‌خواهی؟ تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمی‌دانی، آیا آداب خوابیدن خود را می‌دانی؟

عرض کرد آری... چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه‌ خواب می‌شوم، پس آنچه آداب خوابیدن که از حضرت رسول (علیه‌السلام) رسیده بود بیان کرد.

بهلول گفت فهمیدم که آداب خوابیدن را هم نمی‌دانی.

خواست برخیزد جنید دامنش را بگرفت و گفت ای بهلول من هیچ نمی‌دانم، تو قربه‌الی‌الله مرا بیاموز.



بهلول گفت: چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم.

بدانکه اینها که تو گفتی همه فرع است و

اصل در خوردن طعام آن است که لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از اینگونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود.

جنید گفت: جزاک الله خیراً! و

ادامه داد:

در سخن گفتن باید دل پاک باشد و نیت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدای باشد و اگر برای غرضی یا مطلب دنیا باشد یا بیهوده و هرزه بود.. هر عبارت که بگویی آن وبال تو باشد. پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد.

و در خواب کردن این‌ها که گفتی همه فرع است؛ اصل این است که در وقت خوابیدن در دل تو بغض و کینه و حسد بشری نباشد.

 


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

 

 

 


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 7 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

وقتی یک لیوان نوشابه نوش جان می‌کنید:

 

10 دقیقه بعد

10 قاشق چایخوری شکر وارد بدن‌تان می‌شود. می‌دانید چرا با وجود خوردن این حجم شکر دچار استفراغ نمی‌شوید؟ چون اسید فسفریک، کمی طعم آن را می‌گیرد و شیرینی‌اش را خنثی می‌کند.

 

20 دقیقه بعد

قند خون‌تان بالا می‌رود و به ترشح ناگهانی و یک‌جای انسولین منجر می‌شود. کبدتان شروع می‌کند به تبدیل قند به چربی تا قند خون، بیشتر از این بالا نرود.

 

40 دقیقه بعد

حالا دیگر جذب کافئین کامل شده، مردمک‌های‌تان گشاد می‌شود، فشار خون‌تان بالا می‌رود و در پاسخ به این حالت، کبدتان قند را به داخل جریان خون رها می‌کند. گیرنده‌های آدنوزین مغز حالا بلوک می‌شوند تا از احساس خواب‌آلودگی جلوگیری کنند.

 

45 دقیقه بعد

ترشح دوپامین افزایش پیدا می‌کند و مراکز خاصی در مغز که حالت سرخوشی ایجاد می‌کنند، تحریک می‌شوند. این همان مکانیسمی است که در مصرف هروئین به ایجاد سرخوشی منجر می‌شود.

 

60 دقیقه بعد

اسیدفسفریک موجود در نوشابه، داخل روده کوچک، به کلسیم، منیزیم و روی می‌چسبد. متابولیسم بدن افزایش پیدا می‌کند. میزان بالای قند خون و شیرین‌کننده‌های مصنوعی، دفع هرچه بیشتر کلسیم را از طریق ادرار باعث می‌شوند.

 

مدتی بعدتر

کافئین در نقش یک داروی مدر (ادرارآور) وارد عمل می‌شود. حالا دیگر کلسیم و منیزیم و روی که قرار بود جذب بدن شود، بیش از پیش از طریق ادرار دفع می‌شود و به همراه آن مقادیر زیادی آب، سدیم و دیگر الکترولیت‌ها نیز از دست می‌رود.

 

... و بالاخره

کم‌کم آن غوغایی که در بدن‌تان ایجاد شده بود فروکش می‌کند و نوبت به افت قند می‌رسد. در این مرحله یا خیلی حساس و تحریک‌پذیر می‌شوید یا خیلی کرخت و بی‌حال. حالا دیگر تمام آن آبی را که از طریق نوشابه وارد بدن خود کرده بودید، دفع کرده‌اید؛ آبی که می‌شد به جای اسید و کافئین و شکر، حاوی مواد مفیدی برای بدن‌تان باشد. تا چند ساعت بعد اثر کافئین هم از بین می‌رود و شما هوس یک نوشابه دیگر می‌کنید


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

سیستم عامل اصلی‌ترین نرم‌افزار سیستم رایانه است که کنترل و مدیریت مستقیم سخت‌افزار و اعمال اساسی سیستم رایانه را انجام می‌دهد.
سیستم عامل وظیفه دارد سخت افزارها را کنترل کند و به برنامه‌ها اجازهٔ دسترسی به سخت افزار و منابع سیستم مانند حافظه و پردازشگر را بدهد.
امروزه مشهورترین سیستم عامل در جهان نرم‌افزار
ویندوز است که بر روی اکثر رایانه‌های شخصی نصب شده است. علاوه بر ویندوز سیستم‌های عامل‌های دیگری نیز بر روی انواع رایانه‌ها به‌کار می‌رود از جمله یونیکس و لینوکس و سولاریس و بی اس دی و مک و ام وی اس

سیستم عامل بدون شك مهمترین نرم افزار در كامپیوتر است. پس از روشن كردن كامپیوتر اولین نرم افزاری كه مشاهده می‌‌گردد سیستم عامل بوده و آخرین نرم افزاری كه قبل از خاموش كردن كامپیوتر مشاهده خواهد شد، نیز سیستم عامل است. سیستم عامل نرم افزاری است كه امكان اجرای تمامی برنامه های كامپیوتری را فراهم می‌‌آورد. سیستم عامل با سازماندهی، مدیریت و كنترل منابع سخت افزاری امكان استفاده بهینه و هدفمند آنها را فراهم می‌‌آورد.

سیستم عامل فلسفه بودن سخت افزار را بدرستی تفسیر و در این راستا امكانات متعدد و ضروری جهت حیات سایر برنامه های كامپیوتری را فراهم می‌‌آورد. تمام كامپیوترها از سیستم عامل استفاده نمی‌نمایند. مثلا" اجاق های مایكرویو كه در آشپزخانه استفاده شده دارای نوع خاصی از كامپیوتر بوده كه از سیستم عامل استفاده نمی‌نمایند. در این نوع سیستم ها بدلیل انجام عملیات محدود و ساده، نیازی به وجود سیستم عامل نخواهد بود. اطلاعات ورودی و خروجی با استفاده از دستگاههائی نظیر صفحه كلید و نمایشگرهای
LCD، در اختیار سیستم گذاشته می‌‌گردند. ماهیت عملیات انجام شده در یك اجاق گاز مایكروویو بسیار محدود و مختصر است،

بنابراین همواره یك برنامه در تمام حالات و اوقات اجراء خواهد شد. برای سیستم های كامپیوتری كه دارای عملكردی بمراتب پیچیده تر از اجاق گاز مایكروویو می‌‌باشند، بخدمت گرفتن یك سیستم عامل باعث افزایش كارآئی سیستم و تسهیل در امر پیاده سازی برنامه های كامپیوتری می‌‌گردد. تمام كامپیوترهای شخصی دارای سیستم عامل می‌‌باشند. ویندوز یكی از متداولترین سیستم های عامل است. یونیكس یكی دیگر از سیستم های عامل مهم در این زمینه است. صدها نوع سیستم عامل تاكنون با توجه به اهداف متفاوت طراحی و عرضه شده است.

سیستم های عامل مختص كامپیوترهای بزرگ، سیستم های روبوتیك، سیستم های كنترلی بلادرنگ، نمونه هائی در این زمینه می‌‌باشند. سیستم عامل با ساده ترین تحلیل و بررسی دو عملیات اساسی را در كامپیوتر انجام می‌‌دهد : - مدیریت منابع نرم افزاری و سخت افزاری یك سِستم كامپیوتری را برعهده دارد. پردازنده، حافظه، فضای ذخیره سازی نمونه هائی از منابع اشاره شده می‌‌باشند. - روشی پایدار و یكسان برای دستیابی و استفاده از سخت افزار را بدو ن نیاز از جزئیات عملكرد هر یك از سخت افزارهای موجود را برای برنامه های كامپیوتری فراهم می‌‌نماید. اولین وظیفه یك سیستم عامل، مدیریت منابع سخت افزاری و نرم افزاری است.

برنامه های متفاوت برای دستیابی به منابع سخت افزاری نظیر: پردازنده، حافظه، دستگاههای ورودی و خروجی، حافطه های جانبی، در رقابتی سخت شركت خواهند كرد. سیستم های عامل بعنوان یك مدیر عادل و مطمئن زمینه استفاده بهینه از منابع موجود را برای هر یك از برنامه های كامپیوتری فراهم می‌‌نمایند. وظیفه دوم یك سیستم عامل ارائه یك رابط ( اینترفیس ) یكسان برای سایر برنامه های كامپیوتری است. در این حالت زمینه استفاده بیش از یك نوع كامپیوتر از سیستم عامل فراهم شده و در صورت بروز تغییرات در سخت افزار سیستم های كامپیوتری نگرانی خاصی از جهت اجرای برنامه وجود نخواهد داشت، چراكه سیستم عامل بعنوان میانجی بین برنامه های كامپیوتری و سخت افزار ایفای وظیفه كرده و مسئولیت مدیریت منابع سخت افزاری به وی سپرده شده است .

برنامه نویسان كامپیوتر نیز با استفاده از نقش سیستم عامل بعنوان یك میانجی براحتی برنامه های خود را طراحی و پیاده سازی كرده و در رابطه با اجرای برنامه های نوشته شده بر روی سایر كامپیوترهای مشابه نگرانی نخواهند داشت. ( حتی اگر میزان حافظه موجود در دو كامپیوتر مشابه نباشد ). در صورتیكه سخت افزار یك كامپیوتر بهبود و ارتقاء یابد، سیستم عامل این تضمین را ایجاد خواهد كرد كه برنامه ها، در ادامه بدون بروز اشكال قادر به ادامه حیات وسرویس دهی خود باشند. مسئولیت مدیریت منابع سخت افزاری برعهده سیستم عامل خواهد بود نه برنامه های كامپیوتری، بنابراین در زمان ارتقای سخت افزار یك كامپیوتر مسئولیت سیستم عامل در این راستا اولویت خواهد داشت. ویندوز 98 یكی از بهترین نمونه ها در این زمینه است.
سیستم عامل فوق بر روی سخت افزارهای متعدد تولید شده توسط تولیدكنندگان متفاوت اجراء می‌‌گردد. ویندوز 98 قادر به مدیریت و استفاده از هزاران نوع چاپگر دیسك و سایر تجهیزات جانبی است. سیستم عامل (
Operation System ) با حروف اختصاری OS نرم افزاری است كه مسئول كنترل و بكار گیری منابع سخت افزاری مانند حافظه، واحد پردازش مركزی ( CPU) فضای ذخیره سازی دیسك و تجهیزات جانبی می‌باشد. سیستم عامل مبنایی است كه برنامه های كاربردی مانند برنامه های واژه پردازی و صفحه گسترده ها بر اساس آن ساخته می‌شود.


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

حقوق امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف حقوقی دارد که همه شیعیان و منتظران آن حضرت موظفند که آن را رعایت کنند؛ هم چنان که در دعای ندبه می خوانیم: «و اَعِنّا عَلی تأدیةِ حقوقه الیه؛ پروردگارا! ما را بر ادای حقوق آن حضرت یاری فرما

 

حق وجود و هستی

خداوند به برکت وجود امام مهدی (عج) و دیگر امامان معصوم علیهم السلام، وجود بر قامت موجودات لباس پوشانده است. امام مهدی (عج) در یکی از نامه های خویش می نویسد: «همانا ما ساخته شده پروردگارمان هستیم و مخلوقات دیگر بعد از ما دست پرورده مایند1 امام و پدران بزرگوارش، واسطه رساندن فیوضات الهی بر دیگر آفریده ها هستند. در دعای شریف ندبه نیز می خوانیم: «کجاست آن وسیله ای که فیوضات آسمان را به اهل زمین می رساند2 رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز فرمود: «اگر ما نبودیم، خداوند نه آدم را می آفرید نه حوا را، و نه بهشت و جهنم را، و نه آسمان و زمین را3 بقای جامعه بشری و ثبات و قرار زمین و اهل آن، به وجود ولی حق است که به منزله مدار و محور زمین و اهل آن است و اگر نباشد، آنها نیز از میان می روند.

 

حق خویشاوندی با پیامبر صلی الله علیه و آله

خداوند در قرآن، مزد تبلیغ پیامبر صلی الله علیه و آله را مهربانی با خویشاوندانش اعلام می دارد.4 امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه 23 شوری فرموده است: «مراد از خویشاوندان در این آیه، امامان هستند و این موّدت هم به واسطه صفات و ملکات والای آن هاست که موجب قرب آنان می گردد>.5 قرابت، پیوستگی و خویشاوندی با رسول خدا صلی الله علیه و آله که صاحب رسالت و نبوت است و پرتو نورش، فرزندان معصومش را فرا گرفته، حقی است که مردمان هر یک از دوران ها باید در مورد امامان خویش رعایت کنند. در حدیث ندای امام مهدی (عج) به هنگام ظهور آمده است که حضرت در آغاز قیام جهانی اش، بر دیوار خانه خدا تکیه می زند و سخنرانی تاریخی و جاودانه خویش را آغاز می کند و می فرماید: «از شما می خواهم مرا یاری کنید. شما را به خدا و حق رسول خدا صلی الله علیه و آله و حق خودم بر شما که مرا بر شما حق قرابت و خویشاوندی پیامبر صلی الله علیه و آله است، به یاری ام بشتابید6

امام مهدی (عج) در یکی از نامه های خویش می نویسد: «همانا ما ساخته شده پروردگارمان هستیم و مخلوقات دیگر بعد از ما دست پرورده مایند»

حق واسطه نعمت

تمام استفاده هایی که به مردم می رسد، به برکت وجود امام آن زمان است. امام صادق علیه السلام فرمود: «به برکت ما، درختان بارور می گردد، میوه ها می رسد، نهرها جاری می شود و باران از آسمان می بارد و گیاه از زمین می روید. به عبادت ما خداوند پرستش می شود و اگر ما نبودیم، خدا عبادت نمی شد7 تمام بهره هایی که به خلق خدا می رسد، از برکات وجودی امام زمان (عج) و بهره برداری از وجود آن حضرت در زمان غیبت، مانند استفاده انسان از خورشید پس ابر است. وجود امام، از بزرگ ترین نعمت های الهی است؛ زیرا اصلِ دیگر نعمت های ظاهری و باطنی است. حضرت مهدی (عج) از سویی واسطه رسیدن نعمت های الهی به بندگان و از سویی خود، نعمت است. امام علی علیه السلام در تفسیر آیه 28 سوره ابراهیم فرموده است: «ما آن نعمت هستیم که خداوند به بندگانش عنایت کرده و خوشبختی آنان که روز قیامت رستگار می شوند، به سبب ماست8

 

حق هدایت و تعلیم

تمام هدایت ها برای مردم به وسیله نور هدایت امامان معصوم علیهم السلام صورت می گیرد؛ زیرا آنان راسخین در علم اند. در روایات نیز به مردم توصیه شده که برنامه تربیتی، اخلاقی و سازنده زندگی را از این بزرگواران که واسطه بین خالق و مخلوق اند، فرا گیرند.9 خداوند متعالی آنان را اهل ذکر معرفی می کند و به مردمان دستور می دهد تا هر چه می خواهند، از خاندان وحی بپرسند. مهدی و هادی، از القاب حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ مهدی یعنی هدایت شده و هادی یعنی هدایت کننده. امام صادق علیه السلام در معنای مهدی فرمود: «مهدی، کسی است که مقام هدایت یافتنش به جایی رسیده که می تواند از طرف خداوند در مقام هدایت کردن برآید10

در حدیث ندای امام مهدی (عج) به هنگام ظهور آمده است که حضرت در آغاز قیام جهانی اش، بر دیوار خانه خدا تکیه می زند و سخنرانی تاریخی و جاودانه خویش را آغاز می کند و می فرماید: «از شما می خواهم مرا یاری کنید. شما را به خدا و حق رسول خدا صلی الله علیه و آله و حق خودم بر شما که مرا بر شما حق قرابت و خویشاوندی پیامبر صلی الله علیه و آله است، به یاری ام بشتابید

حق امام و پیشوا

امام به معنای پیشوا و مقتداست و در اصطلاح شیعه، پیشوایِ معصوم و منصوب از سوی خداست که مقام ریاست همگان را بر عهده دارد. امام از آن جهت که بر مردمان ولایت دارد، دارای حقی است که مردمان باید آن را رعایت کنند. امام باقر علیه السلام فرموده است: «حق امام این است که مردم فرمان او را بشنوند و اطاعت کنند11 در حدیثی از امام علی علیه السلام نیز آمده است: «مهم ترین چیزی که خداوند آن را از جمله حقوق، فرض کرده، حق والی و زمامدار بر رعیت است12 همچنان که در یکی از بندهای دعای ندبه می خوانیم: «پروردگارا! مرا در تلاش برای فرمانبرداری از او ـ امام زمان ـ و دوری از نافرمانی اش یاری فرما>. پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام در تمام امور از بندگان و دیگر آفریده ها برتر و شایسته تر هستند

 

حق پدر بر فرزند

همان گونه که فرزند از پدر به وجود می آید، شیعیان هم از باقی مانده گِل خاندان وحی آفریده شده اند. امام باقر علیه السلام فرموده است: «به تحقیق خداوند ما را از اعلی علیین آفرید و دل های شیعیان ما را از خمیر مایه خلقت ما به وجود آورد. پس دل های آنها در هوای ماست؛ زیرا آنها نیز از آنچه ما آفریده شده ایم، آفریده شده اند13

امامان معصوم علیهم السلام پدران مهربان و دلسوز مردمان هستند. امام رضا علیه السلام فرموده است: «امام، همدم، رفیق و پدر مهربان است14 امام صادق علیه السلام نیز در تفسیر آیه «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ> چنین فرموده است: اصل آن درخت پاکیزه، رسول خدا صلی الله علیه و آله، شاخه آن امیرمؤمنان علیه السلام، میوه آن، حسن و حسین علیهماالسلام و نُه تن از فرزندان حسین علیه السلام، شاخه های کوچک تر آن اند و شیعه برگ های آن درخت به شمار می آید15

 

 

 


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

“اصحاب‌ رقیم”‌ در قرآن

آنچه‌ از تفاسیر در ذیل‌ آیه شریفه‌: “اَمْ حسبتَ اَنَّ اصحابَ الکهف‌ و الرّقیم‌ کانوا من‌ آیاتنا عجباً ؛( آیا گمان‌ کردی‌ اصحاب‌ کهف‌ و رقیم‌ از آیات‌ عجیب‌ ما بودند”.) برداشت‌ می‌شود این‌ است‌ که‌ اصحاب‌ رقیم همان‌ اصحاب‌ کهف‌ می‌باشند.
“رقیم‌” از “رقم‌” است‌ که‌ به‌ معنای‌ نوشتن‌ و خطّ است‌. پس‌ رقیم‌ در اصل‌ “مرقوم‌” بوده‌ است‌. از ظاهر این‌ داستان‌ در ذیل‌ این‌ آیه‌ و آیات‌ بعد برمی‌ آید که‌ اصحاب‌ کهف‌ و رقیم‌ جماعتی‌ بوده‌اند که‌ هم‌ اصحاب‌ کهف‌ نامیده‌ شده‌اند، و هم اصحاب‌ رقیم‌. اصحاب‌ کهف‌ نامیده‌ شدند، به‌ خاطر این‌ که‌ در کهف‌ (غار) منزل‌ کردند و اصحاب‌ رقیمشان‌ نامیدند. برای‌ این‌ که‌ داستان‌ آنها در سنگ‌ نوشته ای در آن‌ ناحیه‌ پیدا شده‌ است‌، به‌ همین‌ جهت‌ اصحاب‌ رقیم‌ یعنی‌ اصحاب‌ نوشته‌ شدگان‌.
اقوال‌ دیگری‌ وجود دارد که‌ اکثر مفسران‌ خصوصاً مرحوم‌ علامه‌ طباطبایی‌ در تفسیر المیزان‌ نمی‌پذیرند. بنابر این‌ “اصحاب‌ رقیم‌” نام‌ دیگری‌ است‌ برای‌ اصحاب‌ کهف‌ (یاران‌ غار)، که‌ نام‌ آنها را بر لوحه‌ای‌ نوشته‌ و بر در غار نصب‌ کردند، آنها گروهی‌ از جوانان‌ باهوش‌ و با ایمان‌ بودند که‌ در زندگی‌ پرزرق‌ و برق‌، میان‌ انواع‌ ناز و نعمت‌ به‌ سر می‌بردند، اما برای‌ حفظ‌ عقیدة‌ خود و مبارزه‌ با طاغوت‌ به‌ همة‌ این‌ها پشت‌ پازدند، و به‌ غاری‌ که‌ از همه‌ چیز تهی‌ بود پناه‌ بردند، و از این‌ راه استقامت‌ و پایمردی‌ خود را در راه‌ ایمان‌ نشان‌ دادند. جهت‌ مطالعه‌ و اطلاعات‌ بیشتر می‌توانید به‌ داستان‌ اصحاب‌ کهف‌ به‌ کتاب‌های‌ معتبر و ترجمه‌ تفسیر المیزان‌، جلد سیزدهم‌، ذیل‌ آیه‌ مراجعه‌ فرمایید.
________________
۱ – کهف (۱۸) ، آیه ۹٫
۲ – ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۳، ص ۴۱۰ – ۴۱۵ ، با اقتباس و تلخیص.
۳ – آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص ۳۵۲ – ۳۵۸، با تلخیص و اقتباس.

تنظیم برای تبیان: شکوری

 

" تُبّع " از ریشه " تَبِعَ " و در لغت به معنی پیروی کردن است؛ خواه به طور دنبال کردن و تعقیب باشد، خواه از نظر پذیرفتن دستور و اطاعت کردن.1 و در اصطلاح به رؤسایی گفته می شود که به خاطر پیروی بعضی از آنها از بعضی دیگر در ریاست و سیاست این چنین نامیده شده اند و نیز گفته شده " تُبّع " فرمانروایی است که قومش از وی پیروی می کنند و جمعش "تبابعه" است.2

   از امام رضا (علیه السلام) پرسیدند: چرا تبّعِ پادشاه، تبّع نامیده شده است؟ حضرت فرمود:

«زیرا او جوانى بود نویسنده و براى پادشاه قبل از خود نویسندگى مى‏کرد و نوشتن را با جمله‏ "باسم اللَّه الّذی خلق صیحا و ریحا" (به نام خداوندى که باد و فریاد را آفرید) آغاز مى‏کرد. پادشاه به او گفت: بنویس "به نام پادشاه رعد" (یعنی نام خودش) او گفت: خیر، نوشتن را فقط با نام معبود خودم آغاز مى‏کنم، سپس خواسته تو را در نظر مى‏گیرم، لذا خداوند این ویژگى او را شکر نمود و پادشاهى آن پادشاه را به او اعطاء کرد و مردم در این مورد تابع او شدند و لذا تبّع  نامیده شد3

‏  منظور از قوم تُبّع، گروهی از مردم یمن است؛ زیرا تبع و تبابعه لقبی برای پادشاهان [حمیر] یمن است، مانند«کسرى» براى سلاطین ایران و  «خاقان» براى شاهان ترک و «فرعون» براى سلاطین مصر و «قیصر» براى سلاطین روم.4

  سرزمین یمن از سرزمین های آباد و پر برکت است که در گذشته مهد تمدن درخشانی بود که پادشاهان یکی پس از دیگری بر آنجا حکومت می کردند. قوم تُبّع نیز جمعیتی بودند با قدرت و نیروی فراوان و حکومت پهناور.5

   در تواریخ آمده: "تبّع" در قرن پنجم میلادی به سوی مکه لشکر کشی می کند تا خان? خدا را خراب کند ولی به بیماری سختی مبتلا می شود، پزشکان چاره و درمان او را، انصراف از سوء قصدش به کعبه می بینند، چون منصرف می شود، بهبودی می یابد و کعبه را محترم می دارد و برای نخستین بار بر آن پرده یا پیراهن می پوشاند.6

   او مدت یکماه هر روز صد شتر را نحر مى‏کرد و با گوشت آن مردم را اطعام مى‏نمود. بعد از مدتى، رو به جانب مدینه نهاد و اقوامى از مردم یمن بنام «غسان» را در آنجا اسکان داد، آنها کسانى بودند که بعدها در زمان پیامبر اکرم (ص) هسته‏هاى اولیه انصار را تشکیل دادند.7 اکنون در مکه نیز محلی است که آن را «دارالتّبابعه» می گویند.8

  «تبّع» مردى صالح بوده است که خداوند او را مذمت نکرده است، بلکه تنها قومش مذمّت شده اند.

یاد کرد قرآن از قوم تُبّع:

 در قرآن دو بار به این قوم اشاره شده است:

«أَ هُمْ خَیرٌْ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ  أَهْلَکنَاهُمْ  إِنهَُّمْ کاَنُواْ مجُْرِمِین ‏»9  ؛ «آیا آنان بهترند یا قوم «تبّع» و کسانى که پیش از آنها بودند؟! ما آنان را هلاک کردیم، چرا که مجرم بودند»

   در این آیه «تُبّع» یکی از پادشاهان یمن است که در بعضی روایات نام او «اسعد ابو کرب» نقل شده است .از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمود:«تبّع را نفرین نکنید، زیرا تبّع اسلام آورده است

  و همچنین گویند: «تبّع» مردى صالح بوده است که خداوند او را مذمت نکرده است، بلکه تنها قومش مذمّت شده اند.10

  جمعی معتقدند او مردم را به پیروی از دعوت انبیاء فرا می خواند، هر چند با او مخالفت می کردند.11

 در آیات فوق به دنبال بحثى که پیرامون مشرکان مکه و لجاجت و انکار آنها نسبت به معاد آمده با اشاره به سرگذشت قوم تبّع آنها را تهدید مى‏کند که نه تنها عذاب الهى در قیامت در انتظارشان است که در این دنیا نیز سرنوشتى همچون قوم گنه کار و کافر تبّع پیدا خواهند کرد.12

 

آئین قوم تبّع:

«وَ أَصحَْابُ الْأَیْکةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ  کلُ‏ٌّ کذَّبَ الرُّسُلَ فحََقَّ وَعِید» 13

 ؛ «و «اصحاب الایکه» [قوم شعیب‏] و قوم تبّع (که در سرزمین یمن زندگى مى‏کردند)، هر یک از آنها فرستادگان الهى را تکذیب کردند و وعده عذاب درباره آنان تحقّق یافت

اینکه مى‏گوید: آنها «رسولان الهى» را تکذیب کردند، در حالى که هر یک از آنها فقط پیامبر خود را تکذیب نمودند، به خاطر آن است که فعلى که از مجموع آنها سر زد در حقیقت تکذیب همه انبیاء بود، هر چند هر کدام یک پیامبر را تکذیب کردند، یعنی اینکه که تکذیب یکى از پیامبران تکذیب بقیه نیز محسوب مى‏شود چرا که محتواى دعوت همه یکى است.

به هر حال این اقوام هم پیامبرانشان را تکذیب کردند، و هم مسأله توحید و معاد را، و سرانجام به سرنوشت دردناکى گرفتار شدند؛ بعضى گرفتار طوفان شدند، بعضى سیلاب، و بعضى دیگر صاعقه، و بعضى زلزله، و یا غیر آن و سرانجام میوه تلخ تکذیب را چشیدند.14

با این همه بخش عمده سرگذشت شاهان تبابعه یمن،(و پیروان آنها) از نظر تاریخى خالى از ابهام نیست و گاه به روایات ضد و نقیض در این زمینه برخورد مى‏کنیم، آنچه بیشتر در کتب اسلامى اعم از تفسیر و تاریخ و حدیث مطرح شده، پیرامون همان سلطانى است که قرآن در دو مورد به او اشاره کرده است. در حالیکه دربار? تعداد آنها و مدت حکومتشان، اطلاعات زیادی در دست نداریم.15

علاوه بر اینکه قرآن نیز تنها در این دو آیه اشاره ای کوتاه به این قوم و هلاک کردن آنها دارد و از بیان جزئیات، معیشت، خصوصیات و نوع عذاب آنها سخنی به میان نیاورده است.

 

 


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 6 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

خواص سیب

خواص سیب

پوست سیب پنج برابر سیب ویتامین دارد
میوه ها انواع و اقسام فراوانی دارند که از میان آنها، برخی دارای مزیتهای بیشتری از نظر مواد حیاتی و خواص غذایی هستند که سیب نیز از این نوع میوه هاست.
سیب دارای فواید فراوانی است. از امام صادق (ع) روایت شده که بهتر از سیب، تب بری نداریم.
خوردن یک سب در روز، همیشه ما را از دکتر بی نیاز می کند. سیب دارای آهن، آب، پروتئین، چربی، کلسیم، مس، فسفر و ید است که ید آن برای تقویت غدد مفید است. این میوه همچنین دارای ویتامین A,B,C,B2,E و نیکوتیل است.
سیب مسواک طبیعی دندان است، دندانها را سالم و دهان را ضدعفونی می کند. کسانی که از بوی بد دهان رنج می برند، می توانند با سیب آن را برطرف کنند.
سیب تقویت کننده فکر است. ترشی سیب، ترشح غدد، به ویژه بزاق را زیاد می کند. پوست سیب 5 برابر سیب ویتامین دارد. آب سیب اطفال و شیرخواران را صبور می کند. سیب مقوی قلب، پاک کننده معده، تصفیه کننده خون و یاری دهنده ریه است. سیب دارای خاصیت ضدعفونی کننده بوده و اثر ضدعفونی کننده سیب کال از رسیده آن بیشتر است.
نمک طعام سیب از همه میوه ها کمتر است و برای مبتلایان به اوره مفید است. سیب سنگ کیسه صفرا و کلیه ها را حل می کند. برای بیماران کبدی نیز مفید است. اسهال را به خوبی معالجه می کند، برای مبارزه با دل به هم زدگی، پیچش دل و استفراغ، کوه گرفتگی ، دریازدگی و هوازدگی و همچنین برای زنهای باردار بسیار اثر مطلوب دارد.

خواص ماهی

خواص ماهی


ماهي ماده غذايي مفيدي است كه در مناطق شمالي و جنوبي كشورمان يعني مناطقي كه در كنار دريا واقع شده‌اند، جزو مواد اصلي و اساسي برنامه غذايي مردم اين مناطق محسوب مي‌شود.
   

ماهي داراي ارزش تغذيه اي بسيار بالايي است و اكثر مواد مغذي مفيد و ضروري براي انسان را به تنهايي داراست. ولي ويژگي مخصوص ماهي كه آن را بين ساير مواد غذايي حائز اهميت خاص ساخته است، نوع چربي موجود در آن است.

ماهي و محصولات دريايي با وجود آن كه جزو مواد غذايي حيواني هستند، ولي از نظر تركيب چربي با ساير مواد حيواني متفاوت‌اند. چربي موجود در مواد غذايي حيواني به طور عمده حاوي تركيباتي به نام اسيدهاي چرب اشباع شده هستند كه اين تركيبات موجب بالا بردن كلسترول و ساير چربي‌هاي نامطلوب خون مي‌شوند.

بنابراين افراط در مصرف چربي‌هاي حيواني، سلامت قلب و عروق را به خطر انداخته و در نهايت منجر به سكته‌هاي قلبي و مغزي مي‌شود. ولي ماهي و آبزيان با وجود آن كه از دسته مواد غذايي حيواني هستند با اين حال نوع چربي موجود در آنها مشابه مواد گياهي است و از اسيدهاي چرب اشباع نشده به نام امگا 3 در آبزيان وجود دارد كه اثرات بسيار مهمي‌در سلامت انسان به عهده دارد و در پيش‌گيري از بسياري از بيماريها و كنترل و كمك به بهبود اختلالات و عوارض مختلف نقش مهم و سازنده‌اي به عهده دارد.

جالب است بدانيم كه چربي موجود در بافت‌هاي ماهي و آبزيان تنها موجب افزايش كلسترول و ساير چربي‌هاي نامطلوب خون و عوارض قلبي و عروق كمك مؤثري نيز مي‌كند. ماهي از منابع بسيار خوب پروتئين محسوب مي‌شود. پروتئين موجود در ماهي از نظر كميت و كيفيت قابل توجه است، بدين معني كه پروتئين موجود در ماهي به شكلي است كه به آساني در دستگاه گوارش هضم و جذب مي‌شود و به طور تقريبا كامل در بدن به مصرف مي‌رسد.

ماهي يكي از منابع خوب آهن است و آهن در خونسازي و همچنين در حفظ مقاومت بدن در برابر ميكروب‌ها نقش مهمي‌به عهده دارد. آهن موجود در ماهي به گونه‌اي است كه جذب آن در دستگاه گوارش آسان بوده و به خوبي در بدن به مصرف مي‌رسد. علاوه بر آن آهن موجود در ماهي، جذب آهن منابع گياهي را هم افزايش مي‌دهد بنابراين نقش مهمي‌در پيشگيري از كم خوني ناشي (لينك)از فقر آهن به عهده دارد.

ماهي حاوي مقدار قابل توجهي ويتامين‌هاي گروه "B" در تنظيم فعاليت سلول هاي عصبي و در نتيجه در سلامت سيستم عصبي و نيز در سلامت پوست تاثير دارند. همچنين بعضي از انواع ويتامين‌هاي گروه "B"در خون سازي نيز مؤثرند. بنابراين با مصرف ماهي مي‌توانيم به سلامت اعصاب، شادابي، طراوت پوست و پيشگيري از كم خوني كمك كنيم .

ماده مغذي ديگري كه در ماهي به مقدار كافي وجود دارد روي(لينك) مي‌باشد. روي يك ماده مغذي است كه در رشد كودكان و نوجوانان و نيز در بلوغ جنسي نوجوانان تاثير مهمي‌دارد. كمبود اين ماده مغذي در دوران رشد موجب كوتاهي قد و در صورت كمبود شديد باعث كوتولگي مي‌شود. همچنين در دوران بلوغ منجر به تاخير در بلوغ جنسي مي‌شود. ماهي اين ماده غذايي مفيد با دارا بودن روي به ميزان كافي مي‌تواند به رشد و تنظيم بلوغ جنسي كمك كند.

ماهي از منابع غني فلوئور در سلامت و استحكام دندان‌ها و در پيشگيري و پوسيدگي دندان تاثير مهمي‌دارد. پس با مصرف ماهي مي‌توانيم به سلامت و استحكام دندان‌هاي خود كمك كنيم فلوئور همچنين در پيشگيري از استئوپروز يا پوكي استخوان(لينك) مؤثر است.

ماهي دريا از بهترين منابع يد به حساب مي‌آيد. يد يكي از مواد مغذي است كه تاثير مهمي‌در سلامت انسان دارد. يد در رشد اثرات قابل توجهي دارد و كمبود آن موجب اختلال در رشد و كوتاهي قد مي‌شود. بنابراين مصرف ماهي به مقدار كافي در دوران رشد ضروري است. يد همچنين در تكامل سيستم عصبي نقش مهمي‌دارد و چنانچه خانم‌ها در دوران بارداري مبتلا به كمبود شديد يد باشند، كودكانشان علاوه بر اختلال در رشد جسمي‌دچار عقب افتادگي ذهني نيز مي‌شوند و اين مشكل تا آخر عمر گريبان‌گير آنان خواهد شد. همچنين كمبود يد در شير مادر مي‌تواند منجر به اختلال در رشد جسمي‌ و ذهني كودك شيرخوار بشود.
 

مصرف ماهي "2" تا"3" بار در هفته در برنامه غذايي مادران باردار و شيرده مي‌تواند اثرات مثبتي در رشد جسمي‌و ذهني جنين و نوزاد داشته باشد. نقش ديگري كه يد در سلامت انسان به عهده دارد تاثير آن در متابوليسم مواد انرژي‌زا است. كمبود يد موجب كاهش متابوليسم مواد انرژي‌زا در بدن
   

شده و در نتيجه منجر به افزايش وزن و چاقي مي‌شود. يد در توليد مثل نيز مؤثر است و افراد مبتلا به گواتر ناشي از كمبود يد دچار اختلال در توليد مثل خواهند شد. مصرف ماهي و آبزيان مي‌تواند نياز انسان را به يد تامين كرده و از بروز عوارض ناشي از كمبود يد پيش‌گيري كند.

ماهي از منابع خوب فسفر محسوب مي‌شود. فسفر ماده اي است كه همراه كلسيم در سلامت و استحكام استخوان ها تاثير مهمي‌دارد. ماهي‌هايي كه با استخوان مصرف مي‌شوند مانند ماهي كيلكا و ساردين علاوه بر خواصي كه براي انواع ماهي‌ها ذكر شد حاوي مقدار قابل توجهي كلسيم نيز مي‌باشند. بنابراين در رشد، استحكام و سلامت استخوان‌ها و دندان‌ها مؤثرند.

ماهي و آبزيان با داشتن خواص تغذيه‌اي بسيار خوب مي‌توانند قسمت اعظم نيازمندي‌هاي تغذيه‌اي ما را تامين كنند. علاوه بر آن به علت داشتن تركيبات خاصي كه در چربي بدن آنها وجود دارد در پيشگيري از بسياري امراض و كنترل و درمان بيماري‌هاي مختلف نقش مهمي‌به عهده دارند.

ساردين ، ماهي هاي چرب آبهاي عميق:

فوايد آن شامل تامين اسيدهاي چرب ضروري است که براي تکامل سيستم عصبي و سلامت مغز و اعصاب لازم است و براي زنان حامله و شيرده بسيار توصيه مي شود و تاثير آن در درمان افسردگي به اثبات رسيده و همچنين حاوي اسيدهاي چرب امگا 3 است

منبع:وب سایت شهر خنده


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 6 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

کوه مانند دندان

بالایی:یخ شبیه دندان

پایینی:کوه شبیه تمساح

شبیه تمساحه ی


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 6 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی
 

می توان امام (ع) را چونان مغناطیسی دانست که شاخص قبله نمای قلوب انسان ها و قطب نمای تمام هستی به سوی آن وجود مبارک جهت می گیرد، تا گمشدگان صحرای جهالت را به خورشید وجودش رهنمون شود.

 
 
 
   
 
 
 
 
     
 
   
 

می توان امام (ع) را چونان مغناطیسی دانست که شاخص قبله نمای قلوب انسان ها و قطب نمای تمام هستی به سوی آن وجود مبارک جهت می گیرد، تا گمشدگان صحرای جهالت را به خورشید وجودش رهنمون شود.

در کتاب «امام مهدی (عج) موجود موعود» آیت اله جوادی آملی که تابستان امسال توسط انتشارات اسرا و با تحقیق و تنظیم سید محمد حسن مخبر منتشر شده در بخشی از این کتاب نظرات این حکیم فرزانه درباره چگونگی بهره مندی از وجود مقدس حضرت ولی عصر در زمان غیبت آمده است:

برخی چنین می اندیشند که چون امام چراغ هدایت است، برخورداری از نور وجودش در گرو دسترسی به اوست و از سوی دیگر، مراجعه به امام برای پاسخ به مسائل شرعی و مشکلات علمی و اجرای حدود و قوانین که ثمره وجود مبارک حضرت است در عصر غیبت میسور نیست، زیرا غیبت مانع افاضه آن مشعل هدایت و استفاضه مومنان می گردد.

حال که چنین است، چرا امام (ع) باید در غیبت به سر برند و مومنان از فیض وجود مبارکشان بی بهره بمانند؟

آنچه در چنین اندیشه ای از فوائد وجود امام و مشروط به حضور ایشان بیان گردیده است، تنها بخش کوچکی از آثار وجود آن حضرت است، چون تاثیر امام معصوم (ع) در نظام آفرینش، والاتر از آن است که به امور خاص و مشروع به حضور مشهودانه محصور شود.

در ادامه این مطلب آمده است: هرچند در برخی روایات، امام معصوم (ع) به چراغ هدایت تشبیه گردیده اند، این تعبیری متوسط درباره یک جنبه از منافع آن وجود مبارک است.

همان طور که برخی روایات با تعبیری کامل تر و رساتر، امام (ع) را به آفتابی عالمتاب تشبیه کرده اند که به جهان روشنایی می بخشد: «عن جابر الانصاری انه سال النبی (ص): یا رسول الله فهل یقع لشیعته الانتفاع به فی غیبته فقال (ص): ای والذی بعثنی بالنبوه انهم یستضیئون بنوره و ینتفعون بولایته فی غیبته کانتفاع الناس بالشمس و ان تجللها سحاب

در این روایت طبق بیان رسول اکرم، وجود امام (ع) به خورشید و غیبت آن حضرت مهدی موعود به وقوع شمس در پس ابر تشبیه شده است و چگونگی انتفاع مردم از آن حضرت، همچون بهره مندی آنان از آفتاب پنهان است:

۱) چونان که خورشید در منظومه شمسی، محور حرکت کرات و سیارات است، وجود مبارک حجت خدا (ع) محور نظام هستی است»: «ببقائه بقیت الدنیا و بیمنه رزق الوراء و بوجوده ثبتت الارض و السماء

مفتقر در خم چوگان تو گویی، گوئیست !

چرخ با آن عظمت نیز به جز گوی تو نیست

۲) بهره مندی موجودات منظومه شمسی از خورشید به تابش مستقیم آن منحصر نیست تا پوشیده شدنش به ابر، مانع انتفاع کلی از آن باشد، بلکه نیروی جاذبه که مایه ثبات و بقای نظام کیهانی است، وزش باد، ریزش باران، رویش گیاهان و. . . همه از برکات وجود خورشید و اشراق اوست. همچنین برکات وجود امام عصر (عج) بسیار فراتر از آن است که غیبت ظاهری آن انسان کامل، موجودات را از فیض او بی بهره سازد. قوام آسمان و زمین، تدبیر امور عالم، رزق دادن به روزی خورندگان، هدایت یافتن مستعدان و... همه گوشه ای از فیوضات وجود مبارک آن حضرت است که پرده غیبت مانع افاضه آن ها نیست.

۳) هنگامی که ابر چونان پرده ای میان دیدگان و قرص خورشید حائل می شود، خورشید را پنهان نمی سازد بلکه چشم را می پوشاند و او را از دریافت نور و مشاهده اشراق خورشید محروم می سازد، چرا که هم خورشید بزرگ تر از آن است که به ابر پوشیده شود و هم منافعش بیش از آن است که با ندیدنش قطع گردد.

وجود مبارک انسان کامل نیز که مایه استمرار حیات عالم و آدم است بسی بزرگ تر از آن است که چیزی او را از افاضه، محجوب دارد و رابطه میان وی و عالم هستی را متزلزل سازد. چگونه موجودی که خلیفه خداست و عنان نظام هستی را به اذن خداوند در کف دارد و از نهان و آشکار آن با خبر است، دچار غیبت می شود؟

جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی

غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد

۴) ابر، دیدگانی را که از زمین به خورشید می نگرند محجوب می سازد، نه چشم هایی را که از افراز ابرها نظاره گر اویند.

وجود مبارک ولی عصر (عج) نیز در چشم دنیا طلبان که سر از عالم طبیعت بیرون نمی کنند و از پس ابر تعلقات دنیوی او را به نظاره می نشینند غائب است، اما آنان که بر سر شهوت ها و غبار هواهای نفسانی پا نهاده و به آسمان معنی سرکشیده اند، هر لحظه در حضور آن وجود شریف اند.

تو کز سرای طبیعت نمی روی بیرون

کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد؟

به بیان شیخ مصلح الدین سعدی:

نبینی که جایی که برخاست گرد

نبیند نظر گرچه بیناست مرد

به گفته عارف رومی:

زمنزل هوسات ار دو گام پیش نهی

نزول در حرم کبریا توانی کرد

۵) نور افشانی و افاضه خورشید، قطع ناشدنی است و مرز و تبعیضی ندارد و هر قابلی به قدر استعداد و پیوندش با خورشید، از فیض او بهره مند می شود. حال، موجودی که تمام موانع را برمی دارد و خویش را بلاواسطه به اشراق شمس عرضه می کند، بهره کامل تری خواهد داشت.

وجود مبارک مهدی موعود (عج) که واسطه فیض الهی است، چونان خورشیدی به تمام هستی فیض می رساند و در این جهت، میان بندگان خدا تفاوتی نمی گذارد، لیکن هر کس به میزان استعداد و قوت ارتباط خود، مستفیض می گردد.

۶) همچنان که نتابیدن خورشید، هر چند از پس ابر، به فراگیری ظلمت و شدت برودت می انجامد و حیات زمین و زمینی را ناممکن می سازد. اگر عنایت و افاضه ولی خدا و انسان کامل عصر (عج) هر چند از پس پرده غیبت نبود سختی ها و تنگنای معیشت و کینه توزی دشمنان، به دوستان خاندان عصمت امان نمی داد.

همچنان که امام عصر (عج) در توقیع مبارک به شیخ مفید (ره) چنین فرمود: ما در مراعات حال شما سهل انگار نیستیم و هرگز شما را فراموش نمی کنیم، وگرنه سختی ها و تنگناهای فراوانی به شما می رسید و دشمنان، شما را نابود می کردند: «اناغیر مهملین لمراعاتکم و لاناسین لذکرکم و لولا ذلک، لنزل بکم اللاواء و اصطلمکم الاعداء

با که توان گفت این سخن که نگارم

شاهد هر جایی است و پرده نشین است

در پایان این مطلب آیت اله جوادی آملی می گوید:می توان امام (ع) را نیزچونان مغناطیسی دانست که شاخص قبله نمای قلوب انسان ها و قطب نمای تمام هستی به سوی آن وجود مبارک جهت می گیرد تا گمشدگان صحرای جهالت را به خورشید وجودش رهنمون شود.


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 6 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی


برای شناختن کشور سازنده گوشی نوكیا فقط كافیست به شماره سریال گوشی توجه كنید.

 برای مشاهده شماره سریال گوشی كافی است تا كد #06#* را بر روی دستگاه وارد كنید.

اما با وارد کردن کد بالا که به شماره IMEI معروف است یک عدد ۱۵ رقمی نشان داده می شود.

 در واقع IMEI یك شماره ۱۵ رقمی است كه در هر موبایل منحصر به فرد می باشد و در حقیقت بیانگر هویت دستگاه مورد استفاده در شبكه های GSM است.

 اما برای فهمیدن کشور سازنده گوشی های نوکیا را در زیر با چند مثال توضیح میدهم.

 بطور مثال اگر شماره سریال گوشی 350145/58/185893/3 است ، این گوشی اصلی و ساخت فنلاند می باشد.

 حال اگر بجای عدد 58 ، عدد 49 می بود یعنی 350145/49/185893/3 در این صورت گوشی ساخت كشور آلمان می باشد.

 و اگر بجای عدد 58 ٬ عدد 36 باشد یعنی 350145/36/185893/3 در این صورت گوشی ساخت كشور مجارستان می باشد.

 برای مشاهده شماره سریال گوشی كافی است تا كد #06#* را بر روی دستگاه وارد كنیم.

 رقم 7 و 8 کد Imei شما :

 00 = کشور اصلی سازنده

 01 = کشور اول مونتاژ کننده با اجازه کشور اصلی

 02 = کشور دوم مونتاژ کننده با جازه کشور اصلی

 08 = کشور سوم مونتاژ کننده بدون اجازه کشور اصلی

منبع : وب سایت شهر خنده


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 6 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

ای آنکه در نگاهت ، حجمی ز نور داری      کی از مسیر کوچه ، قصد عبور داری

چشم انتظار ماندم تا بر شبم بتابی          ای آنکه در حجابت ، در سایه نور داری

من غرق در گناهم ، کی میکنی نگاهم      بر عکس چشم هایم ، چشمی صبور داری

از پرده ها برون شو ، سوز نهانی ما        کوک است ساز دل ها ، کی میل شور داری

      در خواب دیده بودم ، یک شب فروغ رویت      کی در سرای چشمم ، قصد ظهور داری

 


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 6 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

ضدحال يعنی وقتی منتظر فيلم مورد علاقت هستی برق بره!
ضدحال يعنی بعد از کلی مصيبت که بابات برات موبايل ثبت نام کرده همه سيمکارتا بياد جز مال تو!
ضدحال يعنی يه جلسه سر کلاس نری فقط همون يه جلسه استاد حضور غياب کنه!
ضدحال يعنی با شکم گرسنه بری تو صف ژتون تموم کرده باشن!
ضدحال يعنی يه هفته قبل از اينکه جشن تولد بگيری خاله مامانت فوت کنه!
ضدحال يعنی قبض تلفن بياد ....... تومن!
ضدحال يعنی بعد از کلی مخ زدن تو اينترنت همينکه بيای به نتيجه برسی اشتراکت تموم بشه !
ضدحال يعنی با.
۹.۷۵ افتادن!
ضد حال يعنی يه مانتو خوشگل بخری همون روز اول گير کنه به صندلی پاره بشه!
ضدحال يعنی صبح ساعت
۷ بری سر کلاس استاد نياد!
ضدحال يعنی شرطی بيدل بزنی امتيازت بشه
۲۵!
ضدحال يعنی بعد اينکه کلی افه زبان اوومدی نمره زبانت بشه
۱۰
ضدحال يعنی داداش کوچیکت
۲شاخه مودمو اشتباهن بزنه تو پريز برق!
ضد حال يعنی بری عروسی خانمها و اقايون جدا باشن!
ضدحال يعنی تو اتاقت فيلم نگاه ميکنی همينکه ميرسه جای.........مامان بياد تو!
ضدحال يعنی نفر
۱۱کنکور شدن!
ضدحال يعنی کارگردان شدن حنا مخملباف!
ضدحال يعنی کاندید شدن رفسنجانی برای انتخابات مجلس!
ضدحال يعنی خواننده شدن میناوند!
ضدحال یعنی حسنی امام جمعه ارومیه!
ضدحال يعنی فیلم ژاپنی!
ضدحال یعنی عشق یه طرفه!
ضدحال یعنی گل خوردن دقیقه
۹۰!
ضدحال یعنی صبح روزی که با دوستات میخوای بری کوه بارون بیاد!
ضدحال یعنی از سرویس دانشگاه جا موندن!
ضدحال یعنی با ماشین بابا جریمه شدن!
ضدحال یعنی سلام کنی جوابتو ندن!
ضدحال یعنی عینکت سر جلسه امتحان بیفته زمین بشکنه!
ضد حال یعنی سر جلسه امتحان خدکارت تموم بشه!
ضدحال یعنی تاکسی سوار شی وسط راه بنزین تموم کنه!
ضدحال یعنی دفترچه تلفنتو گم کنی!
ضد حال یعنی اونیکه خیلی دوستش داری رو نتونی ببینی!
ضدحال يعنی درس رو بلد نباشي و پنج دقيقه مونده به زنگ تفريح استاد اسمتو صدا كنه!
ضدحال يعنی يك قدمي خط پايان مسابقه دو به زمين بيفتي و آخر بشي!
ضدحال يعنی روز آخر خدمت سربازي اضافه خدمت بخوري!
ضدحال يعنی سر سفره عقد عروس خانوم بگه نه


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 6 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

روزی علی بن میثم بر وزیر مأمون وارد شد،دید که یک نفر منکر خدا در بالای مجلس نشسته و وزیر مأمون هم به او احترام زیادی می گذارد.اعیان و اشراف و دانشمندان در مقامی پایین تر از او نشسته اند و او در مورد حقانیت دین و مسلک خود با کمال گستاخی سخن می گوید.علی بن میثم بر آشفت و مناظره خود را چنین شروع کرد:

علی بن میثم:ای وزیر امروز در بیرون از خانه تو  چیز  بسیار عجیبی دیدم؟!

وزیر : چه دیدی؟

علی بن میثم :دیدم یک کشتی بدون ناخدا و ریسمان به این سو و آن سو حرکت میکند.هماندم منکر خدا که در آنجا نشسته بود به وزیر گفت:این آقا(علی بن میثم) دیوانه است،به دلیل اینکه سخن تعجب آور و نادرست می گوید.

علی بن میثم:نه درست میگویم،چرا دیوانه ام؟

منکر خدا:کشتی چوبی که عقل و جان ندارد،چگونه بدون ناخدا و راهنما ،از این سو به آن سو حرکت میکند؟

علی بن میثم:آیا سخن من عجیب است یا سخن تو که می گوئی این دریای بی کران بدون آفریدگار و بدون راهنمائی که دارای عقل و جان باشد ، در تلاطم است؟

این گیاهان مختلفی که از زمین می رویند و این بارانی که از
آسمان فرود می آید ، به خیال تو خالق مدیری ندارد، در عین حال تعجب می کنی که یک کشتی ساده بدون ناخدا حرکت نماید.

هماندم منکر خدا از پاسخ دادن عاجز شد و فهمید که مطرح کردن مثال کشتی برای محکوم کردن ادعای او است.

منبع : کتاب صد و یک مناظره جالب و خواندنی

نوشته : محمد محمدی اشتهاردی

 

 


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 6 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی


 

دکتر حجت‌الاسلام والمسلمين يحيي صالح‌نيا از اساتيد حوزه علميه قم، داراي دكتراي كلام، و مؤسس مركز مطالعات راهبردي امام مهدي(عج) است. وي علوم كلام، فقه و اصول را در حوزه علميه قم تدريس كرده و نويسنده بيش از ۴۰ كتاب و مقاله در حوزه مهدويت و مطالعات آرماني است.

با توجه به انتشار فیلم مستند «ظهور بسيار نزديك است» و ادعاهايي كه در آن بيان شده است، گفتگوي خبرگزاری فارس در زمينه رويكردهاي مختلف درباره علايم ظهور را با وی در ذیل می خوانید.

بر اساس روايات، شناخت علايم ظهور لازم است
صالح‌نيا در ابتداي اين گفتگو بيان داشت: در رابطه با علايم ظهور امام عصر -عجّل الله تعالي فرجه الشريف- و تطبيق آنها بر افراد مختلف، چهار رويكرد كلي وجود دارد. رويكرد اول آن است كه به اين علايم و روايات و كدها پرداخت نشود و بعضي معتقدند كه اين علايم تنها براي بيان بعضي نكات در آينده است و نوعي پيش‌بيني است و ارتباطش با ما صرفاً ارتباطي علمي است، لذا ثمره كاربردي ندارد و تطبيق با افراد و موقعيت‌ها، سبب كجروي و انحرافات بين مردم مي شود.

وي افزود: بعنوان مثال شخصيت مثبتي را به روايتي تطبيق مي‌كنند بعد اين شخصيت اشتباهي مرتكب مي‌شود و مردم به دليل اينكه او قبلا مصداق فلان روايت بيان شده بود اين اشتباه را به حساب صحت و درستي مي‌گذارند.

استاد حوزه در بررسي اين ديدگاه گفت: اين رويكرد مردود است زيرا همان گونه كه در روايت مشهور داريم كه امامت را بشناس (نك: كافي ج۱ص۳۷۱) عين همين روايت را در كتاب شريف «كافي» راجع به علامات ظهور داريم كه حضرت مي‌فرمايد: «اعرف العلامة فاذا عرفتها لم‎يضرك تقدم هذا الامر او تاخر ...»؛ علامت را بشناس چون كه او را شناختي به تو زيان ندارد كه اين امر پيش افتد يا به تأخير افتد. (كافي ج۱ص ۳۷۲)

وي در مورد اين حديث گفت: اين روايت، ترغيب مي‌كند به شناخت علايم ظهور، پس اينكه عده‎اي بگويند نه لازم نيست، با احاديث ناسازگار است ضمن اينكه اگر ما مكلف به اين بوديم كه با اين علامات كاري نداشته باشيم پس چرا اينها گفته شده است؟ همين كه گفته‌اند، معلوم مي‌شود در بيان اين علایم، اشاراتي است كه براي آگاهان و شيعيان مفيد است و اينكه عده‌اي بگويند علايم لازم نيست با احاديث و روايات نمي‌خواند.

تعيين مصداق به دليل نسبي‌بودن اطلاعات ما اشتباه است
مؤسّس مركز مطالعات راهبردي امام مهدي(عج) گفت: دومين رويكرد اين است كه اين روايات را بر اشخاص يا جريانات خاصي تطبيق مي‌دهد مانند كاري كه در مستند «ظهور بسيار نزديك است» اتفاق افتاده است.

وي در بررسي اين رويكرد گفت: اين رويكرد نيز مردود است چرا كه علم و اطلاع ما نسبت به اشخاص نسبي است و گرچه ممكن است برخي از ويژگي‌هاي افراد را بدانيم ولي ده‌ها ويژگي ديگرش را نمي‌دانيم به‏علاوه ده‌ها فرد ديگر با همان مشخصات وجود دارند و ممكن است جزو اولياء الله يا اعداء ‌الله باشند ولي ما آنها را نمي‌شناسيم. از كجا معلوم كه يكي از آنها، مصداق برخي از روايات نباشد؟!

پژوهشگر مباحث مهدويت ادامه داد: بنابراين با توجه به كامل نبودن آگاهي ما نسبت به مصاديق و روايات، نمي‌توانيم شخص يا جرياني را مصداق حتمي يك شخص يا علامت، در عصر ظهور بدانيم و اگر هم تطبيق بدهيم اصلا قابل اثبات نيست و تبعات و مشكلات فراواني به همراه دارد.

بهترين رويكرد به روايات آخرالزماني، بيان علايم ظهور و ارایه راهبرد است
صالح‎نيا ادامه داد: سومين رويكرد كه نزد برخي معمول شده اين است كه مي‌گويند: اين علايم احتمالي است، يا اينكه مي‌گويند فلان مصداق تطبيق داده شده شايد درست باشد و شايد درست نباشد، يعني مطلب را به صورت احتمال مطرح مي‌كنند. اين ديدگاه نه مثل ديدگاه اول همه چيز را نفي مي‌كند و نه مثل ديدگاه دوم تطبيق صد در صد را مي پذيرد بلكه فقط احتمال مي‌دهد كه باشد يا نباشد.

وي ضمن تحليل روش سوم گفت: اولاً اين‎گونه صحبت كردن با مذاق روايات نمي‌سازد و ثانياً وقتي هميشه با احتمال صحبت كنيم، مسئله روشن نمي‌شود در حالي كه بيان اين علايم در روايات، هدفمند است و وقتي سخن از كسي يا علامتي به ميان مي‌آيد يعني بايد متوقع و مترقب افرادي با اين مشخصات بود در حالي كه احتمال، ما را به سوي هدف خاصي سوق نمي‌دهد.

استاد حوزه گفت: رويكرد چهارم، ديدگاهي است كه به نظر بنده مي‌توان آن را ارایه كرد و اين روش، از سيره ائمه(س) و علماي بزرگ شيعه استنتاج و استنباط مي‌شود و آن، بيان راهبردي اين مسایل است. يعني ما علايم ظهور را بيان كرده دنبال راهبرد باشيم.

امام خميني(ره) پرچمدار زمينه‌سازي ظهور حضرت حجّت(عج) در عصر حاضر است
صالح‌نيا با اشاره به روايتي از كتاب «مجالس المؤمنين» نوشته مرحوم «قاضي نورالله شوشتري» جلد دوم صفحه ۳۵۳ گفت: اين روايت را ذكر مي‌‌كنم تا ببينيد فقهاي شيعه چطور براي نصرت دين و ساقط كردن سلاطين ظالم از علايم ظهور استفاده كرده‌اند. مرحوم شوشتري مي‌نويسد: «قدوة المجتهدين، شيخ جمال الدين (يعني علامه حلي) در كتاب «كشف الحق» آورده كه چون اميرالمؤمنين -عليه السّلام- خبر داده بود از استيلاي مغول و تاتار و انقراض ملك بني‎العباس (كه اين انقراض ملك بني‎العباس و استيلاي مغول از ملاحم، فتن و علايم قبل از ظهور ذكر شده) و كشته شدن ايشان بر دست هلاكوخان، وقتي هلاكوخان به حوالي بغداد رسيد پدر من (يعني پدر علامه حلي) شيخ سديد الدين و سيدبن طاووس (كه هر دو از بزرگان
” هر عاملي كه به وحدت مسلمين و وحدت بين شيعه و سني و نيز وحدت بين خود شيعيان ضربه بزند، مخالف با زمينه‌سازي ظهور است چرا كه امام عصر -عليه السّلام- بر يك امت واحد اسلامي ظهور مي‌كند و با ياري آنها جهان را از ظلم و جور نجات مي‌دهد “
شيعه هستند) و چند كس ديگر از اكابر و افاضل نجف و كوفه و حله، كتابتي به هلاكو نوشتند و طلب امان از او نمودند پس هلاكو ايشان را نزد خود طلبيد و چون ايشان ترسيدند كه بي‌امان نزد او بروند، پدر من تنها نزد هلاكو رفت. آنگاه هلاكو از او پرسيد: سبب چه بود كه پيش از آثار ظفر من بر بغداد كتابت نوشتيد و طلب امان از من نموديد؟ شيخ سديدالدين گفت: سبب اين است كه حضرت اميرالمؤمنين ما را از ظهور تو خبر داده و فرمود كه ترك بر آخر خلفاي بني‏العباس وارد خواهد شد و پادشاه ايشان، مردي صاحب اقبال خواهد بود كه بر هيچ قلعه و شهري نگذرد كه آن را فتح نكند و هيچ رايتي در مقابل او بر پا نشود كه نگون‏سار نگردد. چون از نقل اين خبرِ كرامت اثر (يعني يك نوع پيشگويي و كرامت بود) فارغ شد، هلاكو با او طريقه لطف و تعظيم مسلوك داشته خط امان اهل مشهد (يعني مشهدِ نجف) و كوفه و حله به او عنايت فرمود و آن بقعه مباركه از تُرك‏تازيِ مغول سالم ماند».

صالح‌نيا متذكر شد: ملاحظه مي كنيد كه اگر علماي آن زمان، اين كار را نمي‌كردند همان‎طوري كه ايادي مغول، بغداد را با خاك يكسان كرده و افراد بسياري را به قتل رساندند، نجف، كوفه، حله و كربلا را هم نابود كرده و افراد بيشتري را غرق در خون مي‌كردند ولي اين چند فقيه بزرگ شيعه از اين علامت قبل از ظهور استفاده و يك راهبرد از آن استخراج كردند و آن نجات شهرها و مردمان اين شهرها بود.

وي افزود: اگر بزرگان آن زمان، يكي از سه رويكرد قبلي را دنبال مي‌كردند موفقيتي در پي نداشتند. لذا خواص مي توانند با استفاده از علايم ظهور، راهبردهايي را بيرون كشيده آنها را در جهت تقويت دين به كار گيرند.

مؤسّس مركز مطالعات راهبردي امام مهدي(عج) گفت: در تكميل اين مطلب لازم است اتفاقاتي كه در چند هفته گذشته رخ داده، تحليل و و نقد شود: اولا بايد بدانيم كه پرچمدار زمينه‌سازي ظهور حضرت حجّت(عج) در عصر حاضر، حضرت امام خميني(ره) است. ايشان در نامه مورخ 8/1/1368 يعني حدود دو ماه قبل از رحلتشان مي‌فرمايند: مسوولان كشور بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست، انقلاب ما شروع انقلاب بزرگ جهاني اسلام به پرچمداري حضرت حجّت(عج) است.

اين استاد حوزه ادامه داد: امام خميني(ره) با كار عظيمي كه انجام داد، زمينه‌ساز ظهور است پس نبايد كارهاي غيراصيلي كه تنها داراي شعاع تبليغاتي بوده و معلوم نيست با حمايت چه‎كساني صورت مي گيرد، و معلوم نيست كه دست اندركارانش چقدر علم و تخصص دارند، اصل قضيه «انقلاب جمهوري اسلامي زمينه‌ساز ظهور و در مسير ظهور است» را تحت‌الشعاع قرار دهد بلكه فارغ از اينكه سيد خراساني كيست و سفياني چه‎كسي است، همه بايد وظيفه خود را به خوبي شناخته به نحو احسن انجام دهند.

حضرت امام(ره) معتقدند؛ هر عاملي كه به وحدت مسلمانان ضربه بزند مخالف با زمينه‌سازي ظهور است
صالح‎نيا افزود: در همين راستا است كه امام خميني(ره) راهبردهايي مثل صدور انقلاب را مطرح كردند يا فرمودند دشمن اصلي ما آمريكاست و دجال‌ها و سفياني‌ها در دامن چنين دشمني پرورش پيدا مي كنند. امام راحل(ره) همچنين بحث وحدت را مطرح كردند و فرمودند هر عاملي كه به وحدت مسلمين و وحدت بين شيعه و سني و نيز وحدت بين خود شيعيان ضربه بزند، مخالف با زمينه‌سازي ظهور است چرا كه امام عصر -عليه السّلام- بر يك امت واحد اسلامي ظهور مي‌كند و با ياري آنها جهان را از ظلم و جور نجات مي‌دهد.

پژوهشگر مسایل مهدويت تاكيد كرد: حتي اگر مخدوش كردن وحدت اسلامي با يك فیلم به‏نام «ظهور بسيار نزديك است» انجام گيرد باز هم قطعاً مردود است. پس بايد روند اصلي را بشناسيم و بدانيم بقيه چيزها در حاشيه قرار دارند و بعضي از اين مسایلِ حاشيه‌اي كه گاهي سياسي و گاهي فرهنگي است، نبايد جاي اصل مطلب را بگيرد.

در مباحث كلامي مهدويت به بلوغ لازم علمي نرسيده‌ايم
استاد حوزه علميه قم گفت: نكته ديگر اينكه مسووليت زمينه‌سازي ظهور در درجه اول به عهده علما و دانشمندان اسلامي است و متاسفانه اين حاشيه‌پردازي‌ها نشانگر اين است كه جامعه اسلامي ما، در مباحث كلامي بخصوص مهدويت، به بلوغ لازم علمي نرسيده است و علتش هم كم‎كاري فرهيختگان حوزه و دانشگاه بويژه علماي علم كلام و حديث در اين زمينه است.

وي در ادامه افزود: مقام معظم رهبري بخوبي جريان جامعه را به سمت زمينه‌هاي ظهور رهبري مي‌كنند. زيرا اگر قبول كنيم كه ظهور امام عصر -عليه السّلام- به صورت معجزه‌اي صرف نخواهد بود (چرا كه اگر قرار بود به صورت معجزه صرف باشد لازم نبود اين همه صبر كرده و ظهور به تاخير بيفتد بلكه خداي تعالي در هر دوره‌اي كه مي‌خواست به صورت معجزه، امام عصر عجّل الله تعالي فرجه را مي‌توانست ظاهر كند) به عبارت ديگر اگر قبول كنيم كه ظهور، نياز به وجود ياران كارآمد و زمينه‌هايي دارد، مقام معظم رهبري جامعه را به سمت اقتداري كه زمينه‌ساز ظهور است، پيش مي‌برند و در مسير اين اقتدار است كه بحث‌هايي مثل نهضت نرم‌افزاري مطرح مي‌شود.

محقق و پژوهشگر حوزه علميه ادامه داد: بحث «همت مضاعف و كار مضاعف» و ‌«جهاد اقتصادي» همگي براي ايجاد اين اقتدار است، لذا بهترين كار در مسير زمينه‌سازي ظهور، توجه ويژه به كدهايي است كه مقام معظم رهبري با استفاده از آيات و روايات مطرح مي‌كنند و كاملاً متوجه جبهه‌بندي دشمن حتي در نامگذاري سال‌ها هستند. لذا امسال نيز به وضوح اشاره كردند كه دشمن و جبهه باطل همتش را بر شكست اقتصادي ما گذاشته بنابراين امسال بايد به دنبال جهاد اقتصادي باشيم.

صالح‌نيا در پايان متذكر شد: رسيدن به هدف، برنامه صحيح و دقيق، و كار صحيح و متناسب با آن برنامه را مي‌طلبد، چرا كه بر اساس سنت الهي، وجود هيچ امري بدون زمينه و پيش‏درآمد، نخواهد بود، لذا ظهور حضرت حجت -عجّل الله تعالي فرجه- نياز به زمينه‌سازي دارد نه حاشيه‌سازي و ما بايد آرمان‌ها و برنامه‌هاي ايشان را شناخته و براي رسيدن به آنها كار انجام دهيم.


 


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 6 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی
امام جمعه رشت:
تطبیق افراد با علائم ظهور، موجب سوء استفاده دشمنان می شود


 

آيت‌الله زين‌ العابدين قرباني در ديدار عضو شوراي سياست‌گذاري ائمه جمعه كشور و اعضاي اتحاديه انجمن‌هاي اسلامي دانش‌آموزان گيلان که روز پنج شنبه در بیت ایشان برگزار شد، تصریح کرد: مسئولان از دعواهاي سياسي پرهيز كنند و به امور ديني بپردازند زيرا انقلاب اسلامي بر پايه دين استوار است.

وي با اشاره به توزيع فيلم «ظهور بسيار نزديك است»، تصريح كرد: توزيع اين فيلم بايد متوقف شود و افراد را با علائم ظهور تطبيق ندهند.

قرباني تطبيق افراد با علائم ظهور را موجب سوء استفاده دشمنان دانست و خاطرنشان كرد: در گذشته نيز محمدعلي باب و حسين‌علي بهائي ادعاي امام زماني داشتند و توليد اينگونه فيلم‌ها موجب سوء استفاده برخي افراد در جامعه و انتخابات مي‌شود.

امام جمعه رشت تاكيد كرد: با فيلم «ظهور بسيار نزديك است» مخالفم و نبايد اينگونه فيلم‌ها توليد شود زيرا موجب سوء استفاده ديگران مي‌شود.

 


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 6 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

عارف جلیل، سید محمد علی عراقی کوهرودی می فرماید:
« سالی به زیارت ائمه عراق علیهم السلام مشرف شدم و ملا محمود عراقی(ره) را هم در نجف اشرف ملاقات نمودم. در همان سفر بعد از ورود به بعقوبه که در یک منزلی بغداد است با همراهان تصمیم گرفتیم که قبل از ورود به بغداد از راه علی آباد به سامرا رفته و پس از زیارت قبر عسکریین علیهما السلام به بغداد و کاظمین بازگردیدم؛ لذا یکی از اهالی بعقوبه را به عنوان راهنما گرفته، روانه سامرا شدیم.

وقتی از علی آباد و جزانیه گذشتیم، بین راه به نهری عریض و پر از آب رسیدیم. این نهر طوری بود که عبور از مسیر معمولی آن خیلی وقتها منجر به غرق می شد ولی به ناچار زوار وارد نهر شده عبور می کردند.
اتفاقاً یکی از زوار، زنی بود که بر قاطری سوار بود. در اثنای عبور پای قاطرش از معبر لغزید و شاید هم از مسیر خارج شد و توی گودالی که در آب بود، افتاد و در آب فرو رفت. زن هم به دنبال حیوان در نهر آب فرو رفت.
حیوان اگرچه توانست خود را با شنا کردن حفظ کند و از زیر آب بیرون بیاید؛ اما چون بارش زیاد و بعلاوه آب هم در بار و اثاثیه اش رفته بود و از طرفی جریان نهر تند و روان بود؛ لذا پاهایش بر زمین قرار نمی گرفت و نتوانست خود را نگه دارد و شدیداً مضطرب بود.
در این جا آن زن بیچاره، صدای خود را به استغاثه یا صاحب الزمان، یا صاحب الزمان بلند کرد؛ همان طوری که رسم زوار است.

با دیدن این حادثه، سوار حیوان خود شدم و با عجله داخل آب شدم که شاید بتوانم کاری انجام دهم. سایر زوار هم مشغول کار خود بودند و توجه و اعتنایی نداشتند. ناگاه شخصی را مشاهده کردم که جلوی من و عقب حیوان آن زن، روی آب حرکت می کند یعنی مثل این که بر زمین سخت راه می رفت به طوری که پاهای او در آب فرو نمی رفت  و بلکه به نظر می رسید که اثر رطوبتی هم از آب در پا و لباس و سایر اعضای ایشان نباشد. ایشان دست انداخت و زن و قاطر را گرفت و با سرعت از آب خارج کرد و آنها را کنار نهر گذاشت؛ به طوری که گویا آن زن جز آن که خود و مرکبش را کنار رودخانه دید، احساس چیز دیگری نکرد.

من هم بیشتر از آن که آن شخص را روی آب دیدم و به فریاد زن رسید و به سرعت او و حیوانش را با دراز کردن دست، در ساحل گذاشت، چیزی متوجه نشدم.
بعد از این واقعه هم حضرتش را ندیدم جز آن که در همان نگاه ایشان را با قامت معتدل و روی نورانی و بینی کشیده و سایر شمایل حضرت ولی عصر علیه السلام زیارت کردم و در آن حال، لااقل نود درصد اطمینان داشتم که حضرت هستند.

پس از مشاهده این موضوع، آن شمایل را در خاطر خود سپرده بودم و با یادآوری آن، خود را مسرور و خاطرم را تسلی می دادم تا آن که وارد نجف اشرف شدیم.
اتفاقاً روزی به زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام مشرف و در حرم مطهر آن حضرت بودم. در بین زیارت چشمم به سمت بالای سر افتاد ناگاه همان شخص را در آن جا دیدم که ایستاده و مشغول سلام و یا دعا بود.
به طرف ایشان رفتم؛ اما ازدحام زوار مانع از آن شد که خود را سریعاً برسانم و گویا در اعضای خود هم یک سستی از حرکت و سرعت، احساس نمودم؛ به طوری که وقتی آن جا رسیدم، حضرتش را ندیدم. اطراف حرم و رواقها را گشتم؛ ولی اثری از آن سرور عالمیان نبود. ناامید و مأیوس برگشتم.

مرحوم ملا محمد تقی مجلسی(ره) می فرماید:
« در اوایل بلوغ در پی کسب رضایت الهی بودم و همیشه به خاطر یاد او ناآرام بودم؛ تا آن که بین خواب و بیداری حضرت صاحب الزمان علیه السلام را دیدم که در مسجد جامع قدیم اصفهان تشریف دارند.

به آن حضرت سلام کردم و خواستم پای مبارکشان را ببوسم؛ ولی نگذاشتند و رفتند. پس دست مبارک حضرت را بوسیدم و مشکلاتی که داشتم؛ از ایشان پرسیدم. یکی از آنها این بود که من در نماز وسوسه داشتم و همیشه با خود می گفتم اینها آن نمازی که از من خواسته اند، نیست لذا دائماً مشغول قضا کردن آنها بودم و به همین دلیل نماز شب خواندن برایم میسر نمی شد.

در این باره حکم را از استاد خود، شیخ بهایی(ره) پرسیدم. ایشان فرمود: یک نماز ظهر و عصر و مغرب را به قصد نماز شب بجا آور. من هم همین کار را می کردم. در این جا از حضرت حجت علیه السلام این موضوع را پرسیدم فرمودند:
« نماز شب بخوان و کار قبلی را ترک کن. »

مسائل دیگری هم پرسیدم که یادم نیست. آنگاه عرض کردم: مولای جان، برای من امکان ندارد که همیشه به حضورتان مشرف شوم؛ لذا تقاضا دارم کتابی که همیشه به آن عمل کنم، عطا بفرمایید.
فرمودند: کتابی به تو عطا کردم و آن را به مولا محمد تاج داده ام؛ برو و آن را از او بگیر.
من در همان عالم مکاشفه آن شخص را می شناختم.
از در مسجد، خارج شدم و به سمت دار بطیخ (محله ای است در اصفهان) رفتم وقتی به آن جا رسیدم مولا محمد تاج مرا دید و گفت: حضرت صاحب الأمر علیه السلام تو را فرستاده اند؟
گفتم: آری. او از بغل خود کتاب کهنه ای بیرون آورد؛ آن را باز کردم و بوسیدم و بر چشم خود گذاشتم و برگشتم و متوجه حضرت ولی عصر علیه السلام شدم. و در همین وقت به حال طبیعی برگشتم و دیدم کتاب در دست من نیست.
به خاطر از دست دادن کتاب، تا طلوع فجر مشغول تضرع و گریه و ناله بودم. بعد از نماز و تعقیب، به دلم افتاده بود که مولا محمد تاج، همان شیخ بهایی است و این که حضرت او را تاج نامیدند به خاطر معروفیت او در میان علما است؛ لذا به سراغ ایشان رفتم. وقتی به محل تدریس او رسیدم، دیدم مشغول مقابله صحیفه کامله (سجادیه) هستند.
ساعتی نشستم تا از کار مقابله فارغ شد. ظاهراً مشغول بحث و صحبت راجع به سند صحیفه سجادیه بودند؛ اما من متوجه این مطلب نبوده و گریه می کردم. نزد شیخ رفتم و خواب خود را به او گفتم و به خاطر از دست دادن کتاب گریه می کردم.

شیخ فرمود: به تو بشارت می دهم زیرا به علوم الهی و معارف یقینی خواهی رسید.
گرچه شیخ این مطلب را فرمود اما قلب من آرام نشد.
با حالت گریه و تفکر خارج شدم تا آن که به دلم افتاد به آن سمتی که در خواب دیده بودم، بروم. به آن جا رفتم وقتی به محله دار بطیخ که آن را در خواب دیده بودم، رسیدم، مرد صالحی را که اسمش آقا حسن تاج بود، دیدم همین که او را دیدم سلام کردم.
گفت: فلانی، کتابهای وقفی نزد من هست هر کس از طلاب که آنها را می گیرد به شروط وقف عمل نمی کند؛ ولی تو عمل می کنی. بیا و به این کتابها نگاهی بیانداز و هر کدام را احتیاج داری، بردار. با او به کتابخانه اش رفتم و اولین کتابی که ایشان به من داد، کتابی بود که در خواب دیده بودم؛ یعنی کتاب صحیفه سجادیه.
شروع به گریه و ناله کردم و گفتم: همین برای من کافی است و نمی دانم خواب را برای او گفتم یا نه. بعد از آن به نزد شیخ بهایی آمده و نسخه خودم را با نسخه ایشان تطبیق و مقابله کردم.
نسخه جناب شیخ مربوط به جدّ پدر او بود که ایشان از نسخه شهید اول و او هم از نسخه عمیدالرؤسا و ابن سکون برداشته بود. این دو بزرگوار صحیفه خود را با نسخه ابن ادریس بدون واسطه یا با یک واسطه اخذ کرده بودند و نسخه ای که حضرت صاحب الأمر علیه السلام به من عطا فرمودند، از خط شهید اول نوشته شده بود و حتی در مطالب حاشیه، کاملاً با هم موافقت داشتند.
بعد از مقابله و تطبیق نسخه خودم، مردم نزد من آمده و شروع به مقابله نمودند و به برکت حضرت حجت علیه السلام، صحیفه کامله (سجادیه) در شهرها مخصوصاً اصفهان مثل آفتاب ظاهر شد و در هر خانه ای از آن استفاده می شود، و خیلی از مردم صالح، و اهل دعا و حتی بسیاری از ایشان، مستجاب الدعوه شدند. و اینها همه آثار معجزاتی از حضرت صاحب الامر علیه السلام است و آنچه خدای متعال از برکات صحیفه سجادیه به من عنایت فرمود، نمی توانم به شمار آورم. »

 

 

کاتب و نسخه نویس کتاب شریف العبقری الحسان، جناب محمد علی حائری، می نویسد:
« هنگامی که مشغول نوشتن این کتاب بودم و تقریباً دو ثلث آن تمام شده بود، در ماه صفر خود و همسر و طفل یک ساله و مادر و برادرم یکباره به مرض حصبه (تیفوئید) مبتلا شدیم و در یک اتاق در بستر افتاده بودیم.
زنی سالخورده پرستار همه ما بود. حال من در نهایت سختی بود و نزدیک به مردن رسیدم. ابداً همّ و غمی در دنیا نداشتم جز آن که با خود می گفتم: دو ثلث این کتاب شریف را با زحمات زیادی نوشته ام حال که از دنیا می روم به امضا و اسم دیگری، تمام خواهد شد. تا این که یک روز در بحبوحه مرض و نهایت ضعف و بیهوشی که همه از ادامه حیات من قطع امید کرده بودند، توسلی قلبی به ساحت مقدس فریادرس حقیقی، حضرت ولی عصر و ناموس دهر ارواحنا فداه نمودم و در همان حال مرض و شدت، عرض کردم: آقا جان! ای امام زمان، راضی نشوید که زحمات نوشتن این کتاب به اسم و امضای دیگری تمام شود.

در همان لحظه ناگاه دیدم همان طوری که مرا رو به قبله خوابانده بودند، از آن دری که به حیاط خانه باز می شود و از آن جا تا کف حیاط، خیلی عمیق است و راه پله ندارد، نیم تنه سید بزرگواری که چند سال قبل در مسجد گوهرشاد امامت جماعت داشتند، ظاهر شد؛ نظر مشفقانه ای به من نمودند و با سر مبارک اشاره ای به راست و چپ فرمودند مثل اشخاصی که با اشاره از حال یکدیگر می پرسند؛ یعنی حالت چطور است؟
من از جواب دادن عاجز بودم؛ فقط دو دست خود را به این طرف و آن طرف خود باز کردم؛ یعنی همین طور که می بینید. نه ایشان حرفی زدند و نه بنده توانستم چیزی بگویم. آنگاه سر مبارک خود را دو سه مرتبه حرکت دادند و با اشاره سه بار فرمودند: خوب می شوی.

فوراً برخاستم و نشستم اما کسی را ندیدم. از آن روز به بعد، کم کم کسالت خود و خانواده و والده و بردارم برطرف شد و بحمدلله موفق به نوشتن بقیه این کتاب گردیدم. »

 

شیخ حر عاملی(ره) فرمود:
« ده ساله بودم و به مرض سختی مبتلا شدم، به طوری که دوستان و آشنایان جمع شده و گریه می کردند و آماده عزادرای برای من شدند. آنها یقین داشتند که همان شب خواهم مرد.
همان شب در عالم بین خواب و بیداری (مکاشفه) پیامبر و دوازده امام علیهم السلام را زیارت کردم. بر ایشان سلام کردم و با یک یک آنها مصافحه نمودم. بین من و امام صادق علیه السلام سخنی گذشت، که در ذهنم نماند، جز آن که حضرت در حق من دعا کردند.
بعد بر حضرت صاحب الزمان علیه السلام سلام کردم و با ایشان مصافحه نمودم و گریستم و عرضه داشتم: مولای من، می ترسم که در این مرض بمیرم و اهداف علمی و عملی خود را بدست نیاورده باشم.
فرمودند: نترس؛ زیرا تو در این مرض نخواهی مرد؛ بلکه خداوند متعال تو را شفا می دهد و عمری طولانی خواهی داشت.

آنگاه قدحی را که در دست مبارکشان بود به دست من دادند. از آن آشامیدم و در همان لحظه شفا یافتم و مرض، کاملاً از من رفع شد و در بستر خود نشستم. خانواده و بستگان از این حالت من تعجب کردند! اما آنها را تا چند روز به آنچه دیده بودم، اطلاع ندادم. »

شیخ محمد صالح بار فروشی می فرماید:
« در سال 1325، در بارفروش مازندران (بابل فعلی) نزدیک طلوع فجر رو به قبله و به هیئت محتضر خوابیده بودم. وقتی از خواب بیدار شدم چشمم می دید و گوشم می شنید و ادراکات قلبی ام کاملاً فعال بودند؛ ولی هنوز بدنم خواب بود و نمی توانستم هیچ حرکتی داشته باشم. صحبت کردن هم برایم امکان نداشت.

در همان وقت دیدم قوسی از یک نور ضعیف بر تمام بدنم از سر پنجه پا به عرض دو وجب یا بیشتر سایه انداخته است و گویا تمام ذرات آن چشم هستند و با تمامی آنها اطراف را می توانستم ببینم. با خود فکر می کردم که این قوس نوری چیست و از کجا آمده است؟ و می خواهد چه کاری انجام دهد و به کجا برود؟ خیلی دوست داشتم که آن را بگیرم؛ اما هر چه خواستم حرکت کنم، اصلاً ممکن نبود.

تا چند لحظه به همین حالت بودم که ناگهان دیدم از دیوار قبله حیاط، که روبه روی ایوانی بود که من در آن خوابیده بودم، حضرت بقیة الله ارواحنا فداه ظاهر شدند و در این که ایشان آن حضرت هستند هیچ شکی نداشتم. مثل آن که حضرت را می شناختم و می شناسم.
ایشان عمامه سیاهی؛ مانند عمامه های ایرانی که ژولیده هستند، بر سر، و قبای سفید تابستانی به تن کرده بودند. یقه قبا باز بود و سینه مبارک نمودار و هیچ مویی در آن دیده نمی شد. عبای نازک سیاهی از جنس شالهای عبایی بر دوش انداخته بودند. شباهت زیادی به سیدی هندی، به نام سید صاحب، که سالها در کربلا با من رفیق و مأنوس بود، داشتند.

حضرت مثل همان سید سبزه فام، مایل به زردی بودند در عین حال اصلاً شک نداشتم که ایشان بقیة الله علیه السلام هستند. در این جا متوجه نبودم که چرا از در خانه وارد نشده اند و چطور از دیوار سمت قبله بدون آن که بشکافد آمده اند؟

آن حضرت به آهستگی به طرف من تشریف آوردند و نزدیک بدنم ایستادند و دست خود را به طرف من دراز کردند و فرمودند: بیعت کن.

من با کمال شوق تلاش کردم برخیزم و بیعت کنم؛ اما بدنم به همان حالت اولیه بود یعنی هیچ تکانی نمی خورد؛ ولی بالاخره از شدت تقلایی که داشتم، بدنم به حرکت آمد و بیدار شدم و در همین لحظه دستم دراز شد و به دست مبارک آن حضرت رسید؛ به طوری که هنوز لذت تماس دستم را با دست ایشان در خود احساس می کنم.

در همان لحظه ای که دستم به دست حضرت رسید، قوس نور فوراً به بدنم برگشت، در حالی که تمام این حرکات و تقلا ها در یک لحظه انجام شده بود؛ اما دیگر کسی را ندیدم و آن جناب از نظرم ناپدید شد و متوجه شدم که قوس نور، روح خودم بوده است که هنوز کاملاً به بدن برنگشته بود. »

 

 

 

احمد بن محمد بن علی علوی حسینی مصری می گوید:
« حاکم مصر نزد احمد بن طولون، از من سعایت (بدگویی) کرده بود؛ لذا همّ و غم شدیدی مرا در خود گرفت؛ به طوری که بر جان خود می ترسیدم. به همین جهت به قصد بیت الله الحرام از مصر خارج شدم و از آن جا به عراق رفته وارد کربلا شدم و به قبر مطهر حضرت سیدالشهداء علیه السلام پناه آوردم و از حضرتش امان طلبیدم و تا پانزده روز در آن مکان شریف بودم و دعا و زاری می نمودم.

تا آن که یک وقت در میان خواب و بیداری ناگاه مولای خود حضرت صاحب الزمان و ولیّ الرحمن علیه السلام را زیارت کردم. فرمودند:
امام حسین علیه السلام به تو می فرمایند: فرزند من، آیا از فلان کس ترسیده ای؟
عرض کردم: آری؛ چون قصد کشتن مرا دارد و به همین جهت به مولای خود پناه آورده ام تا از او شکایت کنم.
حضرت فرمودند: چرا خدا را به دعایی که پیامبران در شداید و فشارها خوانده و نجات یافته اند، نخوانده ای؟
عرض کردم: آن دعا کدام است؟
فرمودند: شب جمعه غسل کن و نماز شب بخوان و سجده شکر انجام بده. بعد این دعا را در حالی که بر سر زانو و سر انگشتان پاها نشسته ای، بخوان.
و خود حضرت آن دعا را برایم خواندند و پنج شب متوالی این کار را انجام می دادند تا از حفظ شدم. شب ششم شب جمعه بود و دیگر تشریف نیاوردند. من برخاستم و غسل نمودم و تغییر لباس دادم بعد نماز شب را به جای آورده و سجده شکر کردم. سپس بر سر زانو و انگشتان پا نشسته دعا را خواندم.

شب شنبه آن حضرت را در خواب دیدم؛ فرمودند:
دعایت مستجاب شد و دشمنت بعد از آن که دعا را خواندی پیش روی کسی که نزد او سعایت کرده بود (احمد بن طولون) به هلاکت رسید.

احمد بن علوی مصری می گوید: صبح امام حسین علیه السلام را وداع گفته به سوی مصر روانه شدم. وقتی به اردن رسیدم مردی از همسایگان مصری خود را دیدم، که از اهل ایمان و شیعه بود. او به من خبر داد که احمد بن طولون دشمن تو را دستگیر کرد و دستور داد سرش را از پشت گردن بریدند و بدن او را به نیل انداختند و این جریان در شب جمعه اتفاق افتاد.

بعد از تحقیق، معلوم شد این کار مقارن تمام شدن دعای من بوده است؛ همان گونه که مولایم به من خبرش را داده بودند.
سید بن طاووس(ره) این قضیه را با سند دیگر و اندک اختلافی نقل کرده است که: احمد بن علوی مصری می گوید:
« در بازگشت، به مصر وقتی به یکی از منازل رسیدم ناگاه قاصدی از طرف اولاد خودم را دیدم. آن قاصد به همراه خود نامه ای به این مضمون داشت: آن مردی که از او فرار کردی، عده ای را به میهمانی دعوت کرد و برایشان سفره ای مهیا نمود.

میهمانان بعد از صرف غذا متفرق شدند و او هم شب خوابید در حالی که غلامانش در همان مکان حضور داشتند. صبحگاهان از وی هیچ صدا و اثری احساس نشد. لحاف را از صورتش برداشتند اما با کمال تعجب مشاهده کردند که سرش از قفا بریده و خونش جاری است. »

 

 

 

در این فصل  قضایای کسانی را می خوانید که در عالم رویا به حضور مقدس حضرت بقیة الله(عج) رسیده اند و خوابشان توأم با معجزه یا امثال آن بوده است و همین موجب اعتماد بر آن رویا شده است .

1. رويای مولف كتاب عبقری الحسان

آنچه برای آیت الله نهاوندی مولف کتاب العبقری الحسان اتفاق افتاده، این است که ایشان حاجتی داشتند؛ لذا در حرم عسکریین(ع) مشغول دعا و تضرّع میشوند. شب آن حضرت را در خواب می بیند که ایشان را نوازش فرمودند و وعده استجابت دادند. بعد هم به زودی آنچه را خواسته بود و حضرت در خواب وعده داده بودند، به او مرحمت فرمودند.

 

2. گناه مانع اجابت دعا

شخصی از مبارکه اصفهان می گفت:
« من حاجتی داشتم که بارها از خدا روا شدن آن را خواسته بودم. شب چهارشنبه ای آمدم مسجد جمکران خیلی تضرع و التجا به حضرت کردم، شب جمعه در مبارکه در عالم خواب دیدم مشرف به مسجد جمکرانم، درب کفشداری حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی ایستاده بودند، فرمودند: من نایب بر حق حضرت حجت بن الحسن هستم و تو به خاطر آن گناهی که انجام دادی دعایت مستجاب نمی شود.

من در عالم رویا خیلی محزون شدم. آقا چون این حالت مرا دیدند، دست در جیب مبارک برده و مبلغ 20 هزار تومان به من دادند و فرمودند: من در رابطه با حاجت شما به حضرت عرض می کنم.
فردای آن روز ساعت 10 صبح حاجت من برآورده شد با اینکه سالها بود دعا می کردم و تا آن وقت به اجابت نرسیده بود. »

 

3. مقام حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه

حجة الاسلام  سید باقر گلپایگانی از قول پدرشان آیت الله گلپایگانی فرمود:
« در اوائل بی حجابی هر کدام از علما برای مبارزه با آن نظری داشتند. من بسیار ناراحت و اینکه وظیفه چیست، راهی ندیدم جز اینکه توسل به حضرت ولی عصر ارواحنا فداه پیدا کنم و استمداد از آن حضرت بنمایم، عرض کردم یا بن الحسن وظیفه مرا معین نمائید
شب در عالم رؤیا دیدم تابلو بسیار بزرگی با خطی درشت و خوانا نوشته:
« فاذا ظهر علیکم الفتن فعلیکم بشیخ عبدالکریم. »

از خواب بیدار شدم مرحوم حاج شیخ عبدالکریم رسیده و خوابم را گفتم و ایشان فرمود: باید کمر را بست تا از هر راه ممکن اقدام نماییم. »

4. مقام آیت الله سید جمال گلپایگانی(ره)

حجت الاسلام ملبوبی، صاحب کتاب الوقایع و الحوادث، خوابی را که خود از مرحوم آیت الله سید محمد هاشمی گلپایگانی شنیده اند، چنین مرقوم فرمودند:

«مرحوم حجت الاسلام  سید محمد گلپایگانی فرزند آیت الله سید جمال گلپایگانی فرمود:
پس از فوت مرحوم پدرم شبی در خواب دیدم حضورشان مشرف و ایشان در اطاق مفروش به زیلو و فاقد اثاث نشسته اند.
گفتم: پدر! اگر خبری نیست ما هم بدنبال کارمان برویم؛ وضع طلبگی در گذشته و حال، همین است که به چشم می خورد.
فرمود: پسر حرف مزن؛ هم اکنون ولی امر ـ عجل الله فرجه الشریف ـ تشریف می آورند.
آنگاه پدرم از جا برخاست. متوجه محبوب کل عالم، تشریف آوردند؛ پس از عرض سلام و جواب، حضرت، قبل از اینکه من حرفی بزنم فرمودند:
« سید محمد، مقام پدرت این حجره محقر نیست؛ بلکه مقامش آنجاست. »

بر اثر اشاره دست حضرت نگاه کردم قصری با شکوه، ساختمانی با عظمت که لایدرک و لایوصف است، دیدم و خوشحال گردیدم. عرض کردم:
یابن رسول الله آیا وقت ظهور موفورالسرور رسیده است تا دیدگان همه به جمال و حضور و ظهورتان روشن شود؟ فرمودند:
« لم تبق من العلامات الا المحتومات و ربّما ( او فربما علی تردید منی ) اوقعت فی مدة قلیلة فعلیکم بدعاء الفرج:
از علائم ظهور فقط علامات حتمی مانده است و شاید آنها نیز در مدتی کوتاه به وقوع به پیوندند و برای فرج دعا کنید. »

« اللهم عجل فرج مولانا بحق محمد و آله الطاهرین ». 28/4/1407 هجری قمری

 

5. مرثیه حضرت سید الشهداء توسط محتشم کاشانی

محتشم پسری داشت که از دنیا رفت.
او چند بیت در رثای وی گفت. شبی حضرت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را در خواب دید که فرمودند:
« تو برای فرزند خود مرثیه می گویی، اما برای فرزند من مرثیه نمی گویی؟»

می گوید: بیدار شدم ولی چون در این رشته کار نکرده بودم سررشته پیدا نکردم چگونه وارد مرثیه فرزند گرامی آن حضرت شوم.
شب دیگر در خواب مورد عتاب حضرتش گردیدم که فرمود:
چرا در مصیبت فرزندم مرثیه نگفتی؟

عرض کردم: چون تاکنون در این وادی قدم نزده ام، لهذا راه ورود برای خود پیدا نکردم. فرمود بگو:
« باز این چه شورش است که در خلق عالم ».

بیدار شدم همان مصراع را مطلع قرار دادم و آنچه که می بایست سرودم، تا رسیدم به این مصراع، که گفتم:
« هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال ».

در اینجا ماندم که چگونه این مصراع را به آخر برسانم که به مقام الوهیت جسارتی نکرده باشم. شب حضرت ولی عصر ـ ارواحنا فداه ـ را در خواب دیدم فرمودند:
چرا مرثیه خود را به اتمام نمی رسانی؟

عرض کردم: در این مصرع به بن بست رسیده ام نمی توانم رد شوم فرمود بگو:
« او در دل است هیچ دلی نیست بی ملال ».

بیدار شدم. این مصرع را ضمیمه آن مصرع نموده و بیت را به آخر رسانیدم ».

 

 

6. عملت را عملِ امام زمان قرار بده!

آیت الله سید محمد باقر ابطحی اصفهانی فرمودند:
« شبی در عالم رؤیا دیدم فضای مابین قم و مسجد جمکران گویا تمام چمن زار است و دارای درختهای سبز که مهتاب بر آن می تابید و نهرهای آب در آن جریان داشت. درختی را دیدم که دارای شاخه های بسیار جذاب و سرسبز و صدای روح بخشی از میان آن به گوش می رسید که به ذهنم خطور کرد، صدای حضرت داود ـ علیه السلام ـ است.
در وسط آن درخت، جایگاهی بود که در آنجا آقایی نشسته و به نظرم آمد که این آقا حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان ـ علیه السلام ـ است.
صحبتی را به میان آوردم که از ذکر آن معذورم، زیرا اشاره به عهد و پیمانی بود و سپس عرض کردم: چه کنم که به شما قرب پیدا کنم؟ به زبان فارسی فرمود:
« عملت را عمل امام زمان قرار بده. »

من به خاطرم این معنی رسید، یعنی، آنچه را به ذهنت می آید اگر امام زمان بود، عمل می کرد، تو هم همان را عمل کن. به عربی به حضرت عرض کردم:
و هو الامل. یعنی: این آرزوی من است.

گفتم: چه کنم که در این امر موفق باشم؟ به عربی جواب فرمود:
الاخلاص فی العمل.
از خواب بیدار شدم، چراغ خاموش بود، قلم و دفتر حاضر کردم و آن دو جمله سؤال و جواب را نوشتم.
فردا درباره این دو جمله سؤال و جواب، فکر کردم به نظرم آمد: در جمله اول، حقیقت تشیع که پیروی از امام به حق باشد نهفته و در جمله دوم، راه موفقیت را که همان توحید ذاتی و عملی باشد یافتم، این دو جمله توصیه حضرت بود که برای من و همگان عبرت است ».

7. دانسته شد که من امامم؟

مرحوم ملا محمود عراقی(ره) می فرماید:
« سال 1273، که سال سوم مجاورتم در نجف اشرف بود، شبی در خواب دیدم که از در قبله صحن مطهر وارد شدم و ازدحام زیادی در آن جا بود. از شخصی پرسیدم: علت این اجتماع چیست؟
گفت: مگر نمی دانید که حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور فرموده اند و الان در صحن تشریف دارند و مردم با ایشان بیعت می کنند؟

با شنیدن این مطلب متحیر شدم که اگر بروم و بیعت کنم شاید آن حضرت نباشند و بیعت را باطل کرده باشم و اگر این کار را نکنم شاید ایشان خود حضرت باشند، که در اینصورت بیعت با حق ترک شده است.

با خود گفتم می روم و با او اظهار بیعت کرده، دست خود را به سویش دراز می کنم اگر امام است، که می داند من در امامت او شک دارم؛ لذا دست خود را کشیده و بیعت مرا قبول نخواهد کرد آن وقت خواهم فهمید که ایشان امام هستند و بیعت خواهم کرد.
اگر امام نباشند، از قلب من خبر نداشته و دست خود را برای پذیرفتن بیعت به طرف من دراز می کنند و معلوم می شود که امام نیستند و با ایشان بیعت نمی کنم و دست خود را می کشم.
این علامت را پیش خود قرار دادم و وارد صحن شدم و جمال بی مثال آن حضرت را زیارت کردم و یقین نمودم که این شخص، خود حضرت می باشند و از قلب خود غفلت کرده، دست خود را برای بیعت دراز نمودم.
آن بزرگوار وقتی این کار مرا دیدند، دست مبارک خود را کشیدند. من از ملاحظه این عمل امام علیه السلام خجل و پریشان شدم و چون حضرت این حالت را دیدند، تبسم نموده و فرمودند:
« دانسته شد که من امامم ؟  »
و سپس دست مبارک را دراز کردند و به بیعت اشاره نمودند. در این لحظه من به یاد مطلب قلبی خود افتاده، خوشحال شدم و بیعت نمودم و از شدت شوق، مشغول دور زدن به گرد وجود منور و مطهر ایشان شدم.

ناگاه یکی از آشنایان متدین، از دور ظاهر شد. صدایش کردم که حضرت ولی عصر ارواحنا فداه ظهور فرموده اند. تا این جمله را شنید آمد و بدون تأمل با آن بزرگوار بیعت کرد و دور حضرتش می گشت. در این اثنا بود که از خواب بیدار شدم.

خواب دومی که دیدم، به فاصله چند سال پس از آن واقعه و در همان مکان مقدس (نجف اشرف) بود. این خواب را بعد از آن که مدتی در عاقبت کار خود زیاد به فکر فرو می رفتم، مشاهده کردم؛ چون می دیدم بسیاری از گذشتگان و جوانترها و معاصرین، اوایل عمر خود، در زمره اَخیار بوده اند؛ ولی بعدها اعتقادتشان فاسد و با همان عقاید فاسد از دنیا رفته اند.

این اندیشه و خیال، به طوری قوت گرفت که باعث تشویش و اضطراب خاطرم گردید. تا آن که شبی در عالم رؤیا، دیدم حضرت ولی عصر علیه السلام در مسجد هندی ( از مساجد معتبر نجف اشرف ) تشریف دارند و در انتهای مسجد ایستاده اند.

جمعیت، حضرت را احاطه کرده و من نزدیک در ایستاده بودم و منتظر بودم که هنگام خروج، به محضرشان شرفیاب شوم.
ناگاه آن بزرگوار به قصد بیرون رفتن، تشریف آوردند وقتی به من نزدیک شدند خودم را بر پاهای مبارک آن بزرگوار انداختم و گریان شدم و عرضه داشتم:
فدایت شوم عاقبت کار من چطور خواهد شد؟

آن حضرت دست مبارک را دراز کرده و با عطوفت و مرحمت دست مرا گرفتند و از خاک برداشتند و بعد با تبسم و ملاطفت فرمودند: بی تو نمی روم.

من در همان عالم رؤیا فهمیدم که منظور حضرت آن است که بدون تو وارد بهشت نمی شوم. تا این بشارت را شنیدم، از نهایت شادی بیدار شدم و دیگر از افکار سابق آسوده خاطر گردیدم. »

8. خبر دادن از زمان رحلت

شیخ حر عاملی می فرماید:
« روز عیدی در روستای مشغرا ( از مناطقی که آن مرحوم در آن جا سکونت داشته اند) در مجلسی که از طلاب و صلحا تشکیل شده بود، نشسته بودیم. من به آن جمع گفتم: ای کاش می دانستیم که در عید آینده، کدام یک از ما زنده و کدام یک از دنیا رفته است.
مردی که نامش شیخ محمد و همدرس ما بود، گفت: من می دانم که تا عید دیگر زنده ام و همچنین عید بعد از آن و حتی عید بعد و تا بیست و شش سال دیگر در دنیا هستم. و معلوم بود که در این گفته سخت قاطع است و مزاح نمی کند.

به او گفتم: مگر علم غیب می دانی؟
گفت: نه؛ ولی زمانی مرض سختی داشتم و می ترسیدم که در حالی که هنوز هیچ عمل صالح و زاد و توشه ای برنداشته ام، بمیرم. در عالم رؤیا حضرت بقیة الله ارواحنا فداه را زیارت کردم، ایشان فرمودند:
« نترس؛ خدای متعال تو را از این مرض شفا می دهد و تا بیست و شش سال دیگر زندگی خواهی کرد. »
آنگاه جامی که در دست مبارکشان بود به من عطا فرمودند. آن را نوشیدم و مرضم رفع شد و شفا پیدا کردم و یقین دارم که این رؤیا، رؤیای شیطانی نیست.

شیخ حر عاملی می گوید: وقتی این سخن را از شیخ محمد شنیدم تاریخ آن را که سال 1049 بود، یادداشت کردم و مدتی گذشت. در سال 1072، به مشهد مقدس هجرت کردم. وقتی سال آخر از بیست و شش سال شد، به دلم افتاد که مدت مقرر گذشته است؛ لذا به تاریخ رجوع و آن را حساب کردم دیدم که از آن زمان ( روز عیدی که در مجلس نشسته بودیم ) بیست و شش سال می گذرد. با خود گفتم این مرد باید از دنیا رفته باشد.
حدود یکی دو ماه گذشت که از طرف برادرم نامه ای رسید؛ چون او در همان مناطق قبل از هجرت من بود. در آن نامه نوشته بود که شیخ محمد در همان سال وفات کرده است. »

 

9. راه توسل به معصومین علیهم السلام

ابوالوفاء شیرازی می گوید:
« در زندان ابوعلی الیاس، با وضع سختی اسیر بودم و برایم معلوم شد که او قصد کشتن مرا دارد؛ لذا شکایت را نزد خداوند تبارک و تعالی بردم و مولای خود ابی محمد علی بن الحسین، زین العابدین علیه السلام را شفیع قرار دادم.

در این بین به خواب رفتم. در عالم رؤیا رسول خدا (ص) را زیارت کردم. حضرت فرمودند:
نه به من و نه به دخترم و نه به دو پسرم ( امام حسن و امام حسین علیهما السلام ) برای مادیات متوسل نشو؛ بلکه برای آخرت و انچه از فضل خدای تعالی امیدواری، به ما متوسل شو.
و اما ابوالحسن (امیرالمؤمنین)، برادرم، او انتقام تو را از کسی که به تو ظلم نموده می گیرد.

عرض کردم: یا رسول الله، آیا مگر به فاطمه علیها السلام ظلم نکردند؛ ولی ایشان صبر کرد؟ و میراث شما را غصب کردند؛ اما صبر نمود؟ پس چطور انتقام مرا از کسی که ظلم نموده، می گیرد؟
حضرت از روی تعجب نظری به من کردند و فرمودند:
این موضوع عهدی بود که من با او بسته بودم و فرمانی بود که من به او داده بودم و برای او کاری جز بپا داشتن آن پیمان جایز نبود. او هم حق را ادا کرد. و وای بر کسی که متعرض دوستان و شیعیان ما شود. ( زیرا امیرالمؤمنین علیه السلام انتقام او را می گیرد.)
اما علی بن الحسین، برای نجات از سلاطین و شر شیاطین.
و محمد بن علی و جعفر بن محمد، برای آخرت، { به روایتی آنچه از طاعت خداوند و رضوان او بخواهی }
اما موسی بن جعفر، عافیت را به وسیله او بخواه.
و اما علی بن موسی، برای نجات. { به روایتی نازل شدن رزق }
اما علی بن محمد، برای قضای نوافل و نیکی برادران دینی و آنچه از طاعت خداوند عزوجل بخواهی.
و حسن بن علی، برای آخرت.
و اما الحجة، هرگاه شمشیر به محل ذبح تو رسید ـ حضرت با دست به سوی گلوی خود اشاره فرمودند ـ به او استغاثه کن؛ به درستی که او درمی یابد و فریادرس و پناه است برای هر کس که استغاثه کند و بگوید:
« یا مولای یا صاحب الزمان انا مغیث بک. »

همان لحظه دیدم شخصی از آسمان فرود آمد که سوار بر اسب است و در دست خنجری از نور داشت.
عرض کردم: مولای من شر آن که مرا اذیت می کند، رفع کن.
فرمود: کار تو را انجام دادم.
صبح شد، الیاس مرا خواست و گفت: به چه کسی استغاثه کردی؟
گفتم: به آنکسی که فریادرس درماندگان است. »

10. یار و یاور ظالمین نباشید!

شیخ عبدالحسین حویزاوی فرمود:
« بیست و پنج سال قبل، رئیس شهرداری نجف اشرف مردی به نام میرزا احمد که کاروانسرای مصلی، متعلق به اوست، بود. او مرد متدین خوبی بود و به اجبار شهردارش کرده بودند.
شبی در عالم رؤیا دیدم، در محلی دو تخت گذاشته اند و در وسط، سجاده ای پهن کرده اند و ناموس دهر، حضرت بقیة الله علیه السلام، روی سجاده تشریف دارند و همان مرد متدین (رئیس شهرداری) نزد آن سرور حاضر است. حضرت با تندی به او فرمودند:
چرا داخل شغل حکومتی شدی و اسم خود را در زمره آنها محسوب داشتی؟

در آن بین حضرت فرمایشی فرمودند: ولی آن مرد فرمایش حضرت را نفهمید من خواستم گفته ایشان را به او بفهمانم؛ لذا گفتم: حضرت حجت علیه السلام می فرمایند:
« و لا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسّکم النّار:
ظالمین را یار و یاور خود قرار ندهید زیرا به دوزخ و جهنم دچار میشوید. سوره هود 113 . »

حضرت روی مبارک به من نمود و فرمود: پس تو چرا آنها را مدح می کنی؟
عرض کردم: تقیه می کنم.
حضرت دست مبارک را بر دهان خویش گرفته و تبسم کنان سه مرتبه فرمودند:
تقیه، تقیه، تقیه.
به عنوان رد و انکار بر من؛ یعنی چنین نیست و از روی خوف و تقیه نیست که آنها را مدح می کنی. دوباره متوجه رئیس شهرداری شدند و فرمودند:
هفت روز بیشتر از عمر تو باقی نمانده است.
فردا برو و مهر حکومتی را رد کن.

روز بعد اول صبح از خانه بیرون آمدم و در فکر خواب خود بودم. دیدم بعضی به یکدیگر می گویند: خبر داری چه شد؟ رئیس شهرداری نزد حکومت رفته و استعفا داده و کلیدها را به آنان تسلیم نموده است. من تعجب کردم!

روز بعد میرزا احمد مریض شد و حالش دگرگون گردید. با خود گفتم بروم و او را عیادت کنم.
وقتی وارد خانه اش شدم، دیدم حالش خوب نیست و از هوش رفته است. نزد او نشستم؛ چون به هوش آمد، چشم باز کرد و هنگامی که نظرش به من افتاد، گفت: ها یا شیخ انت چنت حاضر؛ یعنی ای شیخ تو هم در آن جا حاضر بودی.

و دست مرا گرفته، با کمال ضعف و زاری گفت: تو در آن مجلس بودی و آنچه آن جا بود دیدی و شنیدی.
من خواستم به او آرامش و دلداری بدهم گفتم: بلی و ان شاء الله تعالی تو خوب می شوی.
گفت: چه می گویی؟ مطلب از همان قرار است و من رفتنی هستم.
اهل مجلس و حضار هیچ کس متوجه نشد که ما چه می گوییم؛ بلکه خیال کردند سابقه ای با هم داریم که چندی قبل جایی بوده ایم و مطلبی واقع شده است.
به هر حال مرض میرزا احمد کم کم شدیدتر شد تا سر وعده بعد از هفت روز رحلت کرد و از دنیا رفت. »

 

11. کر شدن مرد سنی!

آقا محمد، شمعدار حرم عسکریین علیهما السلام در سامرا می گوید:
« مردی از اهل سنت سامرا، به نام مصطفی الحمود در لباس خدام حرم بود و شغلی جز آزردن زوار و گرفتن اموال آنها به هر حیله و مکری نداشت و اکثر اوقات در سرداب مقدس بود و پشت پنجره ناصر عباسی، حاضر می شد.

او بیشتر زیارات را از حفظ داشت و هر کس وارد آن مکان شریف می شد و شروع به زیارت می کرد، او را از حالت زیارت و حضور قلب می انداخت و پیوسته خواننده را متوجه غلطهایی که معمولاً افراد در زیارات و ادعیه دارند، می کرد و با این کار باعث از بین رفتن حضور قلبشان می شد.

شبی در عالم رؤیا حضرت حجت علیه السلام را دید که به او می فرمایند:
« تا کی زوار مرا اذیت می کنی و نمی گذاری زیارت بخوانند؟ تو چه کار داری که در این مسائل دخالت می کنی؟ آنها و آنچه را که می گویند، به حال خود واگذار. »

در این جا آن خبیث از خواب بیدار شد؛ اما هر دو گوشش را خداوند کر نموده بود و پس از آن دیگر چیزی نمی شنید و زوار آسوده شدند و به همین حالت بود تا به اَسلاف خویش پیوست. »

 

12. دردناکترین مصیبتِ حضرت حجت(ع)!

 

حاج ملا سلطان علی روضه خوان تبریزی که از جمله عباد و زهاد بود، نقل کرد:
« در عالم رؤیا به حضور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه مشرف شدم و خدمت ایشان عرض کردم: مولای من، آنچه در زیارت ناحیه مقدسه ذکر شده است که می فرمایید: فلأ ندبنک صباحاً و مساءً و لأ بکین علیک بدل الدموع دماً، صحیح است؟
فرمودند:
بلی صحیح است.
عرض کردم: آن مصیبتی که در آن بجای اشک خون گریه می کنید، کدام است؟ آیا مصیبت حضرت علی اکبر است؟
فرمودند: نه، اگر علی اکبر زنده بود، در این مصیبت او هم خون گریه می کرد.
گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس است؟
فرمود: نه؛ بلکه اگر حضرت عباس علیه السلام در حیات بود، او هم در این مصیبت خون گریه می کرد.
عرض کردم: لابد مصیبت حضرت سید الشهداء علیه السلام است.
فرمود: نه، حضرت سید الشهداء علیه السلام هم اگر در حیات بود، در این مصیبت، خون گریه می کرد.
عرض کردم: پس این کدام مصیبت است که من نمی دانم؟
فرمودند: آن مصیبت، مصیبت اسیری حضرت زینب علیها السلام است. »

 

13. اطاعت از فرامین حضرت ظرفیت می خواهد!

آقا محمد باقر بهبهانی فرمودند:
« اوایلی که به کربلای معلی وارد شدم، روی منبر مردم را موعظه می کردم. روزی حدیث شریفی که در کتاب خرائج راوندی نقل شده است لابلای صحبت ها بر زبانم جاری شد مضمون حدیث این است که زیاد نگویید چرا حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور نمی کنند چون شما طاقت معاشرت با ایشان را ندارید؛ زیرا لباس حضرت خشن و درشت و خوراک ایشان نان جو است و بعد هم گفتم از الطاف الهی نسبت به ما، غیبت حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ زیرا ما طاقت اطاعت ایشان را نداریم.

اهل مجلس به یکدیگر نگاهی کرده و شروع به نجوا کردند و می گفتند:
این مرد راضی نیست که آن حضرت ظهور کند، تا مبادا ریاست از دستش برود. و بحدی زمزمه در بین مردم افتاد که من ترسیدم؛ لذا با سرعت از منبر فرود آمده به خانه رفتم و در را بستم.

بعد از ساعتی درب خانه را زدند. پشت در آمدم و گفتم: کیستی؟
گفت: فلانی که سجاده بردار تو هستم، در را گشودم، او سجاده را از همان جا به حیاط خانه پرت کرد و گفت: ای مرتد، سجاده ات را بردار؛ در این مدت بی خود به تو اقتدا کردیم و عبادات خود را باطل انجام دادیم.

من سجاده را برداشتم او هم رفت و از ترسی که داشتم در را محکم بستم و متحیر نشستم. پاسی از شب گذشت ناگاه صدای در منزل بلند شد.
من با وحشت هر چه تمامتر پشت در رفتم و گفتم: کیستی؟ دیدم همان سجاده بردار است که با معذرت خواهی و اظهار عجز و بیچارگی آمده است و مرا قسمهای غلیظ می دهد که در را باز کنم؛ اما من از ترس در را باز نمی کردم.

آن قدر قسم خورد و اظهار عجز نمود، که به راستی و صداقتش یقین کردم، و در را گشودم ناگاه خود را بر پاهای من انداخت و آنها را می بوسید. به او گفتم: ای مسلمان، آن سجاده آوردن و مرتد گفتن تو به من چه بود و این پا بوسیدنت چه؟

گفت: مرا سرزنش نکن. وقتی از نزد شما رفتم و نماز مغرب و عشا را بجا آوردم و خوابیدم، در عالم رؤیا دیدم که حضرت صاحب الزمان علیه السلام ظهور فرموده اند. خدمت ایشان مشرف شدم. حضرت به من فرمودند:
« فلانی عبای تو از اموال فلان شخص است و تو ندانسته آن را از دیگری گرفته ای حال باید آن را به صاحبش بدهی. »

من هم عبا را به صاحب اصلی اش دادم. سپس فرمودند:
« قبایت نیز مربوط به فلان شخص است و تو آن را از دیگری خریده ای باید این را هم به صاحب اولش برگردانی. »

همچنین تا تمام لباسهایم را دستور دادند که به مردم بدهم بعد نوبت به خانه و ظروف و فرشها و چهارپایان و زمینها و سایر چیزها رسید و برای هر یک مالکی معین کرده و به او رد نمودند. سپس فرمودند:
« همسری که داری خواهر رضاعی تو است و تو ندانسته با او ازدواج کرده ای باید او را هم به خانواده اش رد کنی. »

این کار را هم کردم. من پسری به نام علی دارم ناگاه در آن اثنا همان جا پیدا شد و همین که نظر حضرت بر او افتاد فرمودند:
« این پسر هم از این زن متولد شده است؛ لذا فرزندِ حرام است. این شمشیر را بردار و گردنش را بزن. »

در این جا من غضبناک شدم و گفتم: به خدا قسم که تو سید نیستی و از ذریه پیغمبر نمی باشی چه رسد به این که صاحب الزمان باشی. همین که این سخن را گفتم از خواب بیدار شدم و فهمیدم که ما طاقت اطاعت و فرمان برداری از آن حضرت را نداریم و صدق فرمایش جنابعالی بر من معلوم شد و از عمل خود نادم و از گفته خود پشیمانم. مرا عفو بفرمایید. »

14. زن سنی و شفای چشم

سید محمد سعید افندی خطیب می گوید:
« زنی از اهل سنت به نام ملکه، که همسرش شخصی به نام ملا امین بود و این شخص در مکتبخانه حمیدی واقع در نجف اشرف معاون بود، شب سه شنبه دوم ربیع الاول سال 1317 به سردرد شدیدی مبتلا شد و صبح هم نور از دو چشمش رفت و نابینا گردید به طوری که هیچ چیز را نمی دید.

مرا از این جریان مطلع کردند. به شوهرش ملا امین گفتم: شبانه او را به حرم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ببر و آن حضرت را نزد خداوند شفیع قرار بده؛ شاید به برکت ایشان به این زن شفا کرامت فرمایند.

آن شب که شب چهارشنبه بود، به خاطر شدت دردی که زن در سر خود احساس می کرد، تعلل نمودند و به حرم مطهر نرفتند؛ ولی درد چشم قدری تخفیف پیدا کرده؛ و آن زن به هر صورتی بود خواب رفته بود. در عالم رؤیا دید که خود و شوهرش ملاامین با زنی دیگر به نام زینب در حال تشرف به حرم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هستند.

در بین راه گویا مسجد بزرگی را دیده بود که مملو از جمعیت است. برای تماشا کردن داخل آن مسجد شدند. یک نفر از آن جمعیت صدا زد:
یا ملکه، نترس؛ ان شاء الله هر دو چشم تو شفا می یابد.
ملکه می گوید: گفتم: تو کیستی؟ آن بزرگوار فرمود:
منم مهدی.

زن در حالی که خوشحال و مسرور بود، از خواب بیدار شد و صبح (روز چهارشنبه سوم ماه) با زنهای زیادی از نجف اشرف خارج و وارد مقام حضرت مهدی علیه السلام در وادی السلام شدند.
ملکه به تنهایی داخل محراب آن مقام شریف شد و شروع به تضرع و زاری نمود. پس از گریه زیاد، حالت غشوه ای به او دست داد. در آن حال مشاهده کرد دو مرد جلیل، که یکی از آنها بزرگتر از دیگری و جلو بود و یکی کوچکتر و در پشت سر قرار داشت، حضور دارند.

آن مرد بزرگتر به ملکه فرمود: نترس و به خود وحشت راه مده.
ملکه گفت: تو کیستی؟
فرمود:
« منم علی بن ابیطالب و این مردی که پشت سر من است، فرزندم مهدی است. »

بعد آن مرد بزرگتر به زنی که آن جا ایستاده بود، دستور داد و فرمود:
« ای خدیجه، برخیز و دست خود را بر چشمهای این ضعیفه بکش. »

آن زن برخواست و بر چشمهای ملکه دست کشید و او هم در این هنگام، از حالت غشوه به خود آمد و دید که چشمهایش از اول نورانی و بینا تر شده اند.
زنهایی که با او بودند، بالای سر او جمع شدند و صدای خود را به صلوات بلند نمودند به طوری که اکثر اهل نجف اشرف صدای آنها را از وادی السلام می شنیدند.
از جمله افرادی که صدای آنها را می شنید، ناقل قضیه است.

ایشان می گوید: الان حدود چهارده سال است که از آن قضیه می گذرد؛ ولی صدای آنها هنوز گوشهایم را پر کرده است.
با همین کیفیت ملکه را وارد نجف نمودند و به حرم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بردند و چشمهای آن زن بهتر از اول شد. »

 

15. تشرّف در خواب و بیداری

میرزا محمد رازی می فرمود:
« من بسیار مشتاق زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه بودم و همیشه با خود می گفتم که اگر من هم جزو شیعیان آن حضرت بودم، حتماً به شرف ملاقات ایشان در خواب یا بیداری می رسیدم.

پس لابد شایسته آن نیستم و در من کوتاهی هست و از این موضوع زیاد ترس و اضطراب داشتم. تا آن که موفق به زیارت امام هشتم حضرت رضا علیه السلام گردیدم و پس از زیارت به نجف اشرف برگشتم و چند روزی گذشت.

شبی در خواب دیدم که شخصی به من گفت: امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به نجف تشریف آورده اند، پرسیدم: کجا هستند؟
گفت: در مسجد هندی. ( از مساجد معتبر نجف اشرف )
همین که این خبر را شنیدم مسرور شدم و با سرعت و عجله تمام به قصد زیا

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 6 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی
دير زماني است كه غرب نسبت به مسأله مهدويت با ديده تأمل نگريسته جهت آمادگي غربيان در مواجهه با اين قيام تمهيداتي انديشيده شده است كه با اختصار به ذكر برخي از اقدامات اشاره مي‌گردد لازم به ذكر است كه در اين ميان سعي شده است كه غرب بويژه امريكا به عنوان يگانه منجي بشريت در سطح جهان مطرح گردد .
اقدامات غرب در جهت مخدوش نشان دادن انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج)
1- یکی از بزرگترین فعالیت تبلیغاتی که مستقیماً مربوط به اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (ع) توسط دشمنان در این فاصله انجام گرفته، فیلم « نوسترا داموس» است که سه ماه متوالی در شبکه های تلویزیونی آمریکا به نمایش گذاشته شد.
در اين فيلم كه امريكا در مقابل اسلام مي‌استد ، حضرت مهدي (عج) با لباس عربي نشان داده مي‌شود كه هر كاري را با فشار يك كليد انجام مي‌دهد و در اثر اقدامات او خونريزي زيادي شده و تعداد زيادي يتيم و بيوه بر جاي مي‌ماند



 

این فیلم سرگذشت زندگی ستاره شناس و پزشکي فرانسوی بنام « میشیل نوسترا داموس Nostra damus » است که نزدیک به 500 سال قبل می زیست.
وی پیشگوییهای خود را درباره آینده به رشته تحریر درآورده که مهمترین آنها پیشگویی او درباره ظهور نواده پیامبر (ص) در مکه مکرمه و وحدت بخشیدن به مسلمانان و به زیر پرچم خود درآوردن آنها و پیروزی بر اروپائیان و ویران کردن شهر و یا شهرهای بزرگ سرزمین جدید ( آمریکا) است.
و به نظر می رسد « لوبی» صهیونیست و اطلاعات آمریکا در ساختن این فیلم دست داشته باشند و هدف آنان از تهیه این فیلم بسیج نمودن ملتهای آمریکا و اروپا علیه ایران و مسلمانان است، زیرا آن را خطری می پندارند که غرب و تمدن آن را تهدید می کند، بویژه وقتی آنچه را كه بر پیشگویی « نوسترا داموس» اضافه نموده اند مورد توجه قرار دهیم؛ و آن اینکه آمریکا بعد از شکست اروپا به دست حضرت مهدی (ع) و نابودی موشکهای غول پیکر و دیگر شهرهای آن ، جهت رویارویی با آن حضرت به بستن یک پیمان همکاری با روسیه اقدام نموده و سرانجام بر وی پیروز می گردند!
این کتاب هم از نظر ارزش علمی کتاب و نویسنده جای بحث دارد و هم اینکه به صورت رمزی و ابهام آمیز نوشته شده که قابل تفسیر به صورتهای گوناگون می باشد.
مسئله این نیست که غربيها اعتقاد به ظهور مسیح یا مهدی و یا اعتقاد به پیشگوییهای نوسترا داموس دارند... بلکه بر این باورند که خطر خیزش اسلامی و تمدن الهی، تمدن مادی آنها را تهدید نموده و سلطه ی ظالمانه آنها را بر ملتهای جهان از میان برمی دارد. از این رو از هر عنصر اطلاعاتی استفاده می کنند تا زنگهای خطر را درگوش ملتها به صدا درآورند و موافقت و پشتیبانی آنها را جهت اجرای تمام نقشه های استعماری خود در حال و آینده جذب نمایند. بنابراین به حساب باور و عقیده خود ناچارند در مورد امام مهدی (ع) تبلیغات آنچنانی نموده و دست به تهیه فیلم بزنند و از آنجایی که با موج آگاهی بخش اسلام- که نسبت به رهبر موعود افزایش خواهد یافت- روبرو       می شوند، ناگزیر تر شده، و در صورت صحت امر ظهور ، و آشکار شدن آن بزرگوار با او رویارویی کنند.
 2- تبلیغ مؤسسات دینی ورسانه های دولت های غربی به وقوع حادثه ای بزرگ :
 حادثه ی ظهور ، حادثه ای بزرگ است وقدرت های بزرگ جهان سیاست خارجی خود را به شکلی سامان داده اند که آمادگی های لازم برای این حادثه در آن ملحوظ باشد.
این در حالی است که مؤسسات دینی و رسانه های این دولت ها نیز، مردم خود را برای پیشواز این حادثه آماده می سازند. این مؤسسات دینی به همراه رسانه های دیداری و شنیداری این دولت ها از سال های دهه ی 80 میلادی مردم خود را به ایمان جمعی به وقوع حادثه ای بزرگ در سرزمین شام که به نبرد هسته ای خواهد انجامید توجه داده اند. این مؤسسات پیوسته مردم خود را به این نکته فرا می خوانند که در آینده ای نزدیک ، لشکری از دشمنان مسیح که بدنه ی اصلی آن از میلیون ها نظامی تشکیل یافته از عراق حرکت می کند و پس از گذشتن از رود فرات که در آن زمان به خشکی گرائیده است به سوی قدس رهسپار می شود، اما نیروهای مؤمن مسیح راه این لشکر را سدّ کرده و همگی در « آرماگدون» با یکدیگر برخورد خواهند کرد و در این مکان است که درگیری اتفاق خواهد افتاد.
 3- تبلیغ مدارس انجیلی در آمریکا درباره ظهور و واقعه ی آرماگدون:
مدارس انجیلی در آمریکا بر پایه ی این تحلیل که واقعه ی آرماگدون تنها حادثه ای است که بازگشت دوباره مسیح را به زمین ممکن می سازد و این واقعه ی بسیار نزدیک است به تبلیغ این دیدگاه پرداخته اند.
در مورد گستردگی فعالیت و تلاشهای غربیها شایان ذکر است که از طرف یکی از مسئولین حوزه علمیه قم چنین نقل شده که بعضی از محققین و دانشمندان خارجی برای جمع آوری احادیث و مطالب مربوط به مصلح آخرالزمان به قم آمده بودند. طبق فرمایش این مسئول حوزه علمیه قم چند سال پیش عده ای از محققین و دانشمندان خارجی به قم آمدند و تمام کتاب ها و مطالب روایی که در مورد امام زمان (عج) و خصوصیات و ظهور ایشان می باشد را جمع آوری کرده و با خود به کشور هایشان بردند تا برروی آنها تحقیقات و بررسیهای مفصل انجام دهند و این نشان دهنده اهمیت این موضوع برای آنها می باشد. تا جایی که این لطیفه شایع شده که وزارت اطلاعات آمریکا پرونده ای از تمام اطلاعات لازم درباره امام مهدی (عج) تهیه و تنظیم نموده که تنها نقص آن، تصویر آن حضرت است.
مکتب" بنیاد گرایی مسیحی" براین اعتقاد هستند که خداوند مقرر کرده است، بشر هفت مرحله یا مشیت الهی را بگذراند که یکی از آنها نبرد هسته ای آرماگدون است.دست اندر كاران این نظام که نظام « مشیت الهی گرایی» نامیده می شود، پیوسته می کوشند با برنامه های عامه پسند تلویزیونی کشیشان پروتستان در آمریکا که حدود 60میلیون بیننده دارد، مردم را متقاعد سازند که به جای « صلح» باید در پی « جنگ» باشند. آنها با نقل آیات انجیل سعی می کنند ثابت کنند که ما در دوره آخرالزمان هستیم. اینان چون اعتقاد دارند اسرائیل باید « مقر فرود آمدن» دومین ظهور مسیح باشد، سعی دارند پرستش سرزمین اسرائیل را به یک آیین مذهبی بدل سازند. آثار سیاسی قرار گرفتن معتقدین به « مشیت الهی گرایی» در سمت های حساس ایالات متحده آمریکا می تواند بسیار نگران کننده باشد. به عنوان مثال « جیمس وات » به عنوان وزیر کشور اسبق ایالت متحده، در کمیته مجلس نمایندگان اظهار داشت:
« به علت ظهور دوباره و قریب الوقوع مسیح، نمی توانم خیلی در بند نابودی منابع طبیعی خودمان باشم» .
پیام مشیت الهی گرایان منحصر به مرزهای ایالات متحده نیست. این گروه در اوت 1985 نمایشی را به صحنه آوردند که نخستین کنگره « مسیحیان صهیونیست » نام گرفت.
در اوائل دهه 90 ، آمریکائیان به بیش از 1400 رادیوی مذهبی گوش می دادند . اکثریت هنگفتی از 80000 کشیش بنیاد گرای پروتستان که روزانه از 400 ایستگاه رادیویی سخن پراکنی می کنند، هواخواهان مشیت الهی گرایان هستند، برخی از مشهورترین این افراد عبارتند از : پت رابرتسون ،جیمی سواگارت، حیم باکر و جری فال ول .
مدرسه های انجیلی بسیاری، چه فرقه ای ، چه فرا فرقه ای در سراسر آمریکا اصول خداشناسی آرماگدون را بر پایه پرستش اسرائیل تعلیم می دهند. تعداد این مدارس در حدود 200 مؤسسه و دارای حدود 100000 دانشجو می باشند. این دانشجویان پس از فراغت از تحصیل، کشیش پروتستان می شوند، به میان مردم می روند و این دیدگاه را تبلیغ می کنند. یکی دیگر از نمونه های نفوذ دیدگاه «مشیت الهی گرایی» در سمت های حساس دولت آمریکا « رونالد ریگان » رئیس جمهور اسبق آمریکا می باشد.
لانگ، مدیر تحقیقات انستیتو در 1985 افشا کرد که « رونالد ریگان» رئیس جمهور آمریکا، معتقد به ایدولوژی آرماگدون بوده است. رونالد ریگان در طی همه سال های زندگی خود تحت تأثیر آموزش « نل ریگان » بوده که گفته می شود زنی بسیار معتقد به کتاب مقدس بوده است. خود وی گفته است که ایمانش را مدیون مادرش است. « الینگ وود » که خود یکی ای معتقدان پرو پاقرص پرستش اسرائیل و از جمله نبرد آخرالزمان است، گفته است که او و فرماندار ریگان اغلب باهم می نشینند و درباره پیشگویی های کتاب مقدس به بحث و گفتگو می پردازند.
ریگان در یک مجلس شام می گوید:
« این نبی خشمگین عهد قدیم، حزقیال نبی است که بهتر از هر کسی ، قتل عامی که عصرما را به ویرانی خواهد کشید را پیشگویی کرده است» و سپس با خشم تندی درباره کمونیست شدن لیبی سخن می گوید واظهار عقیده    می کند. که: « این علامت آن است که فرارسید آرماگدون ، دورنیست ».
 ریگان هم چنین در یک مصاحبه گفته است که اعتقاد دارد تجدید حیات یافته است. دادن لقب « امپراطور شیطانی» به روسیه توسط وی از همین بینش سرچشمه می گیرد.
رونالد ریگان بعد از آن که به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد گفت:
« من از خدا می خواهم به من توفیق بدهد که کلید شلیک موشک هسته ای را فشار دهم تا جنگ آرماگدون آغاز شود» و هم چنین در سال 1983 در حالی که روی سخن را متوجه ایپاک ( لابی یهود) نموده بود گفت: « هنگامی که به پیامبران گذشته در عهد قدیم کتاب مقدس و نشانه هایی که نبرد هارمجدون ( آرماگدون) را پیشگویی می کند باز می گردم، از خود می پرسم ممکن است نسل ما شاهد وقوع این نبرد باشد. باور کنید این پیشگوییها به تأکید، منطبق بر دوره هایی است که ما در کانون آن به سر می بریم».
« جیمی کارتر» هم با هیأتی دمکرات منش، پس از آنکه میزان علاقه و نسبت آمریکا و یهودیت را در حد « وحدت در اخلاق و فرهنگ واحکام» خواند اعلام کرد:
« تأسیس دولت اسرائیل در سال 1948، بازگشت به سرزمین آفتاب مقدس را که یهود صدها سال پیش از آن بیرون رانده شده، فراهم می سازد. تأسیس دولت اسرائیل تکمیل پیشگویی های کتاب مقدس و جوهر تمام کارهاست».
و هم اکنون نیز « جورج بوش » رئیس جمهور فعلی آمریکا در آستانه سال 2003 در گرد همآیی گویندگان مذهبی در شهر « ناشویل ایالت تنسی » گفته بود:
«ایالت متحده فرا خوانده شده تا آزادی را که یکی از مواهب الهی است به تمام مخلوقات درسراسر جهان ارزانی دارد». و پس از حادثه 11 سپتامبر اعلام کرد:
 « ما می خواهیم اراده خداوند را محقق کنیم ».
و امروزه نیز در تلویزیون های آمریکا، مبلغ شیک پوش خانم « جویس مایر» و آقای « بنی هین » آیات کتاب مقدس را از صحن کلیساهای تلویزیونی واقع در آمریکا و انگلیس قرائت می کنند، فردا هم در کلیسای تازه تأسیس همین فرقه در « کویت» داد سخن خواهند داد و بی شک از میان بیش از یک میلیون دریافت کنند کتاب مقدس در عراق کسانی شنوای کلام او خواهند شد. کسانی که به زودی با عنوان « مسلمان صهیونیست » از کیان آمریکا و ایدئولوژی آرماگدون حمایت خواهند کرد.
4- کنفراس تل آویو :
این کنفرانس که ظاهراً با هدف تحلیل انقلابهای شیعی به خصوص انقلاب اسلامی ایران تشکیل گردید در پایان به این نتیجه دست یافت که شیعیان دارای دو نگاه متفاوتند که استراتژی راهبردی آنان را در بر می گیرد:
 الف: نگاه سرخ
 ب:نگاه سبز
 نگاه سرخ به عاشورا و نگاه سبز به مسئله انتظار و مهدویت معطوف گشته است و ظاهراً جمله مشهور<اینان به اسم امام حسین(ع)قیام کرده و به اسم امام زمان(عج) قیام خود را حفظ می کنند> در این نشست بیان گردیده و در پایان به این نتیجه رسیده اند که انتظار سبز شیعیان را باید سیاه کرد.
5- بازی کامپیوتری مشهور به (جهنم خلیج فارس) :
    از این بازی کامپیوتری گاهی به<یا مهدی(عج)> نیز یاد شده است . در این نرم افزار سعی شده استکه خلیج فارس مرکز حرکات تروریستی جهان نشان داده شده و خود را سردمدار مبارزه با این تحرکات نشان دهند همچنین از بعد روانشناسی در نظر دارند که افراد را نسبت به امام زمان(عج) و لفظ (یا مهدی) شرطی کرده و نفرت به حضرتش را در میان مردم القاء نمایند در واقع غربی در این بازی و فیلم فوق خواستار این مطلبند که چهره مصلح را خشن و خونریز جلوه دهندتا در اثر فاصله گرفتن مردم از حضرت شرایط ظهور (قبلاًٌ شرح مفصلش گذشت) فراهم نگردد .
 6- کتاب جنگ بعدی :
   در این کتاب که به همت گاسپار وانبرگر وزیر دفاع سابق آمریکا به رشته تحریر در آمده است بخشی به وقایع سال 1999 تا 2000 میلادی وبخش دیگر آن به ظهور محمد منتظر در ایران اختصاص داده شده است.
Go to fullsize image                             Go to fullsize image

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 6 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

محققان ژاپنی با رونمایی آخرین دستاورد روباتیک خود، روباتی انسان نما که به شکل یک استادیار دانمارکی ساخته شده و حالات صورتش به اندازه‌ای عجیب، طبیعی است مرز میان انسان و روبات را از بین بردند. این روبات خارق‌العاده Geominoid DK نام داشته و سومین نمونه از سری روبات‌های Geominoid به شمار می‌رود. محققان دانشگاه اوساکا این روبات را به شکلی طراحی کرده‌اند که دقیقا به استادیاری در دانشگاه آلبورگ دانمارک شباهت داشته باشد.این اولین روبات از این سری است که به فردی ژاپنی شباهت ندارد. اولین روبات Geominoid مشابه مهندس ارشد پروژه و دومین آن بر اساس چهره یک مدل ژاپنی ساخته شده بود. هر سه مدل کنترل از راه دور بوده و هدایت آن به عهده یک رایانه مجهز به فناوری موشن کپچراست که این فناوری به روبات قدرت شبیه سازی بسیار واقعی از حالتهای صورت و حرکات سر انسان را خواهد داد. بر اساس گزارش فاکس نیوز، قرار است از این روبات برای مطالعه بیشتر بر روی تعاملات انسانها و روباتها استفاده شود. میزان طبیعی بودن حالات چهره این روبات به اندازه ای قوی و واقعی است که گاه Geominoid DK ترسناک به نظر می آید.

تصاویر عجیب شبیه‌ترین روبات به انسان

 

تصاویر عجیب شبیه‌ترین روبات به انسان

تصاویر عجیب شبیه‌ترین روبات به انسان

تصاویر عجیب شبیه‌ترین روبات به انسان

 

تصاویر عجیب شبیه‌ترین روبات به انسان
تصاویر عجیب شبیه‌ترین روبات به انسان

تصاویر عجیب شبیه‌ترین روبات به انسان


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 6 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

خواهید به سوی دوست پرواز کنید

                          یا زندگی دوباره آغاز کنید

                                    یک پنجره از اتاق زندگانی را

                                                 این هفته به سوی شهدا باز کنید


نوشته شده در تاريخ شنبه 4 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

شبهه :

اگر مهدي به عنوان امام دوازدهم شيعيان بوده و موجود و زنده است و قادر بر انجام هر كاري از سوي خدا است، پس چرا شيعيان اينقدر مشكلات مختلف اجتماعي، فقهي و... دارند و چرا او برطرف نمي‌كند؟!

پاسخ :

ما اعتقاد داريم حضرت مهدي امام دوازدهم ما است و در سال 255ق متولد شده[1] و الان نيز زنده است ولي در غيبت به سر مي‌برد[2] و نيز معتقديم با اذن الهي ايشان كارهاي خارق‌العاده را مي‌تواند انجام دهد. و براي هر يك از مواردي كه ذكر شد رواياتي داريم و علاوه بر آن روايات ملاقات‌هايي[3] كه با ايشان چه در زمان حيات پدرشان كه نوبت به امامت ايشان نرسيده بود، چه در زمان امامت ايشان كه خودش دو مرحله دارد: غيبت صغري و غيبت كبري، با ايشان انجام شده گواه صدقي بر اعتقاد ما به زنده بودن ايشان مي‌باشد. و نيز صدور كرامت‌هاي[4] بسياري از سوي ايشان در طول مدت حياتشان تاكنون، گواه صدقي بر اين اعتقاد ما است كه ايشان توان انجام كارهاي خارق‌العاده را به اذن الهي دارند.
بنابراين دليل ما بر اعتقاداتي كه شما به آنها اشاره كرده‌ايد علاوه بر روايات معتبر بسيار، ديدارهايي كه با ايشان انجام شده و كرامت‌هايي است كه از ايشان سرزده است.
اما لازمه صدق اعتقاد خود را اين نمي‌دانيم كه چون ايشان زنده است و توان انجام كارهاي خارق‌العاده را دارد بايد تمام مشكلات شيعيان را برطرف كند، توضيح مطلب؛
همه ما معتقدان به انبياء الهي بويژه ما مسلمانان اعتقاد داريم كه انبياء الهي و پيامبر مكرم اسلام ـ صلي اللّه عليه و آله ـ توان انجام كارهاي خارق‌العاده را با اذن الهي داشته‌اند و در آيات قرآن به آن اشاره شده است مثل توانايي‌هاي حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ در شفاي بيماران، زنده كردن مردگان و...[5] ولي از طرفي هم مي‌دانيم كه پيروان آنها چه در زمان خود آنها چه بعد از آنها مشكلات فراوان داشته‌اند «آيا گمان مي‌كرديد داخل بهشت مي‌شويد، بي‌آنكه حوادثي همچون حوادث گذشتگان به شما برسد، همان كه گرفتاري‌ها و ناراحتي‌ها به آنها رسيد و آن چنان ناراحت شدند كه پيامبر و افرادي كه با او ايمان آورده بودند گفتند: «پس ياري خدا كي خواهد آمد؟ آگاه باشيد ياري خدا نزديك است.»»[6]
يا در تاريخ اسلام است كه مسلمانان در ابتدا مجبور بودند به دره‌ها پناه برند و نماز بخوانند[7] يا در آن هنگام كه مشكلات و فتنه‌ها زياد شد عده‌اي از آنها به حبشه هجرت كردند[8] و پس از هجرت هم جنگ‌هاي متعددي پيش آمد و در كنار همه‌ اينها فقر و مشكلات اقتصادي نيز بود.
آيا وجود اين همه مشكلات بايد موجب شود كه ما در حقانيت دين مبين اسلام و پيامبر مكرم اسلام ـ صلي اللّه عليه و آله ـ و توانمندي‌هاي ايشان شك كنيم؟! با اين كه مي‌گوييم صدور تنها يك كار خارق‌العاده كه ساير انسان‌ها از انجام همانند آن عاجز باشند، براي اثبات حقانيت كسي كه ادعاي پيامبري و رابطه با عالم غيب دارد كافي است و مي‌گوييم وجود مشكلات براي امتحان مردم ضروري است[9] و قرار نيست همه مشكلات برطرف شوند آن هم توسط انبياء و از طريق معجزه.
با توجه به مسائل فوق، در شبهه‌اي كه راجع به مشكلات شيعيان و اعتقادات آنان به يك امام كه قادر به انجام هركاري از سوي خدا است، بيان كرده‌ايد مي‌گوييم:
اولاً: صدور كرامت (انجام كارهاي خارق‌العاده) نياز به اذن الهي دارد و تنها در صورتي كه او مصلحت بداند انجام خواهد شد نه هرگاه كه ما خواسته باشيم.
ثانيا:ً صدور كرامت و حل مشكلات از طريق خارق‌العاده تنها در صورتي است كه حل مشكل يك شخص يا جامعه از طريق عادي و معمول خيلي دشوار يا ناممكن باشد مثل شفاي بيماري‌هاي صعب العلاج و غير قابل درمان، البته آن هم در صورتي كه مصلحت الهي و اذن او باشد.
ثالثاً: صدوركرامت گاهي براي آن است كه مردم نسبت به الطاف امام خود به آنها و مقام معنوي ايشان آگاه شوند و در عقيده خود استوارتر باشند و دليل ما براي مورد قبل و اين مورد آن است كه تقريباً تمام كرامات در چنين مواقعي صادر شده است.
رابعا:‌ً وجود مشكلات، گذشته از اين كه از جنبه ديني براي امتحان كردن مردم و سنجش ايمان آنها است، بركات ديگري هم دارد مثل بروز استعدادها و توانمندي‌ها و خلاقيت افراد بشر، اين همه رشد و پيشرفت علم و تكنولوژي در جهت رفع مشكلات بوده است. بلي بعضي از مشكلات و بلايا ناشي از رفتار خود انسان‌ها و نتيجه اعمال آدمي است كه اگر آدمي خودش را اصلاح كند آن مشكلات پيش نخواهد آمد و اگر هست رفع مي‌شود مثل خيلي از جنگ‌ها كه ناشي از روحيه استكباري انسان‌ها است و مثل عدم نزول بركات آسماني كه نتيجه‌ بي‌تقوايي انسان‌ها است و به فرموده قرآن (اعراف، 96) «اگر مردم اهل ايمان و تقوا مي‌شدند بركات آسمان‌ها و زمين بر آنها نازل مي‌شد.»
خامساً: همان طور كه گفته شد ما اعتقاد داريم امام دوازدهم كه آخرين امام ما نيز مي‌باشد به امر و مصلحت الهي در حال غيبت مي‌باشند. زنده هستند و در بين مردم به سر مي‌برند اما به طور ناشناخته. مردم از وجود ايشان همانند خورشيدي كه پشت ابر مي‌باشد بهره مي‌برند.[10] بنابراين خودشان به طور مستقيم و آشكارا در امور شيعيان و رهبري آنها دخالت نمي‌كنند و مردم را در زمان غيبت به مجتهدين واجد شرايط از نظر علمي و تقوايي ارجاع داده‌اند.[11]
مجتهد بايد از منابع معتبر در فقه شيعه، حكم مسائل شرعي خصوصاً مسائل جديد را به دست آورد و در اجرا كردن احكام و تحقق آنها در جامعه در حد توان بكوشد. و در يك كلمه مجتهدي كه شرائط علمي و تقوايي لازم را داشته باشد نائب امام زمان (عج) در زمان غيبت مي‌باشد. التبه ما مجتهد را معصوم نمي‌دانيم ممكن است خطا كند[12] ولي از باب اين كه نزديك‌ترين كس از نظر علمي و تقوايي به امام معصوم ـ عليه السلام ـ مي‌باشد امام معصوم ـ عليه السلام ـ مردم را به چنين كسي ارجاع داده‌اند و نظر او را حجت كرده‌اند.
اگر مرادتان از مشكلات فقهي و اجتماعي عدم دسترسي به نظر مستقيم امام معصوم ـ عليه السلام ـ و راهنمايي‌هاي ايشان و عدم امكان استفاده از بركات حضور ايشان در ميان مردم و جامعه مي‌باشد ما قبول داريم. و اين به خاطر غيبت امام زمان به امر و مصلحت الهي است. و اما اگر مرادتان آن است فقه شيعه توان پاسخگويي به مسائل جديد را ندارد، اين را قبول نداريم. چه جور شد كه فقه اهل سنت كه مبتني بر قرآن كريم و سنت نبي مكرم اسلام ـ صلي اللّه عليه و آله ـ مي‌باشد در مواجهه با مسائل جديد مشكل ندارد ولي فقه شيعه كه علاوه بر دو منبع مورد قبول اهل سنت، اقوال و سيره و تقرير امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ خود را به عنوان حجت شرعي در اختيار دارد[13] مشكل دارد!
بله اگر امام معصوم ـ عليه السلام ـ غايب نمي‌بودند آن چه بيان مي‌داشتند نص حكم شرع بود حكم واقعي شرع بود ولي آن چه مجتهد به دست مي‌آورد استنباط از منابع شرع است ممكن است حكم واقعي باشد و ممكن است حكم واقعي نباشد بلكه حكم ظاهري باشد، حكمي است كه در غيبت امام معصوم ـ عليه السلام ـ به آن مكلّف هستيم و حجت شرعي بر ماست.
نكته: اين كه در روايات فراوان آمده است كه امام زمان (عج) زمين را پر از قسط و عدل مي‌كنند[14] و نعمت‌ها و بركات فراوان نازل مي‌شود اينها همه مربوط به دوره ظهور ايشان و تشكيل حكومت مي‌باشد. البته اين به آن معنا نيست كه ايشان با معجزه تشكيل حكومت خواهند داد، خير. بلكه وقتي ظهور مي‌كنند با مشكلات فراواني نظير آنچه پيامبر گرامي اسلام با آن مواجه بودند بلكه شديدتر از آن، روبرو خواهند شد[15] كه به كمك ياران و اعوان خود بر آنها غلبه خواهند كرد و حكومت تشكيل خواهند داد كما اين كه پيامبر گرامي ما و ساير انبياء مشكلات داشتند ولي آنها را با معجزه حل نكردند.
دارد بايد تمام مشكلات شيعيان را برطرف كنند، توضيح مطلب؛
شيعه و غير شيعه اعتقاد داريم كه پيامبران الهي به ويژه خاتم آن‎ها ـ صلّي الله عليه و آله ـ توان انجام كارهاي خارق‎العاده را با اذن الهي داشته‎اند. سؤال من اين است آيا آن‎ها با استفاده از اين قدرت، همه مشكلات مردم زمان خود را برطرف مي‎كرده‎اند؟
وقتي به قرآن رجوع مي‎كنيم مي‎بينيم وجود مشكلات و گرفتاري‎ها در زمان انبياء و امتحان مردم به آن وسيله از سنّت‎هاي الهي بوده است. به تاريخ اسلام كه رجوع مي‎كنيم مي‎بينيم دوره حيات نبي مكرم اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ سرشار از مشكلات دشواري‎ها جنگ‎ها و... مي‎باشد آيا پيامبر نمي‎توانست معجزه كند و همه گرفتاري‎ها را با معجزه حل كند؟ قطعاً مي‎توانست، پس چرا نكرد؟ اين سؤالي است كه شما بايد پاسخ دهيد و هر چه پاسخ دهيد ما نيز در پاسخ شبهه‎اي كه مطرح كرده‎ايد خواهم گفت؛ اگر بگوييد قرار نيست همه كارها را پيامبر آن هم با معجزه انجام دهد ما هم مي‎گوييم قرار نيست همه كارهاي شيعيان را امام آن‎ها آن هم با كرامت و كارهاي خارق‎العاده انجام دهد.


[1]

. ثقه الاسلام كليني، اصول كافي، ترجمه: سيد جواد مصطفوي، دفتر نشر فرهنگ اهل بيت ـ عليهم السلام ـ ، ج 2، ص 449.


[2]

. همان، ص 137.


[3]

. همان، ص 120.


[4]

. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، دار احياء تراث عربي، چاپ 3، 1403ق، ج 53، ص 200.


[5]

. قرآن كريم، سوره آل عمران، آيه 49.


[6]

. قرآن كريم، سوره بقره، آيه 214.


[7]

. ابن جرير طبري، تاريخ طبري (الامم و الملوك)، ناشر: مؤسسه اعلمي، بيروت، ج 3، ص 61.


[8]

. همان، ص 68.


[9]

. سوره آل عمران، آيه 186 و سوره محمد، آيه 31.


[10]

. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، دار احياء تراث عربي، موسسه الوفاء، چاپ 2، 1403ق، ج 23، ص 5.


[11]

. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، دار احياء تراث عربي، موسسه الوفاء، چاپ 3، 1403ق، ج 2، ص 88 و 90.


[12]

. محمد كاظم (آخوند) خراساني، كفايه‌ الاصول، موسسه آل البيت ـ عليهم السلام ـ لاحياء التراث، قم، چاپ اول، 1409ق، ص 468.


[13]

. محمدرضا مظفر، اصول فقه، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي قم، چاپ سوم، 1368، ج 2، ص 57.


[14]

. ابن ابي شيبه كوفي، المصنف، دار الفكر بيروت، چاپ 1، 1409ق، ج 8، ص 619.


[15]

. ابن ابي زينب، غيبت نعماني، ترجمه: جواد غفاري، ناشر: كتابخانه صدوق، چاپ اول، 1363، ص 423.

2-هيچ دليل عقلي بر وجود امام زمان نداريم.


پاسخ :

در ابتدا لازم است به اين نكته توجّه داشته باشيم كه اعتقاد به مصلح موعود جهاني در تمام اديان يك اصل مسلّم و قطعي است و هر يك از انبياء گذشته، به پيروان خود از آمدن مصلحي غيبي خبر داده‎اند.[1]
به طور كلّي از دو طريق مي‎توان وجود امام زمان را ثابت كرد: 1. دليل عقلي؛ 2. دليل نقلي.
الف: دليل عقلي
و آن اين‌كه تا وقتي كه تكليف ثابت است و مكلفاني وجود دارند، عدّه‌اي هستند كه مصون از خطا نيستند و بايد امام معصوم و پيشوايي وجود داشته باشد تا آنها را هدايت كند، و زمين بدون انسان كامل مانند جسم بدون روح است به همين جهت علي ـ عليه السّلام ـ نيز فرموده‎اند: «زمين هرگز از حجت خدا خالي نخواهد ماند و آن حجت الهي يا ظاهر است يا مشهور يا خائف است و مستور تا حجت‎ها و بينات الهي باطل نگردد.»[2]
ب: دليل نقلي
اين دليل را مي‎توان به دو صورت توضيح داد:
الف) روايات نبوي كه امامان دوازده گانه را با نام‎هاي آنان به طور روشن معرفي كرده‎اند كه به ذكر دو نمونه از لسان اهل سنّت اشاره مي‎كنيم.
1. از ابن عباس روايت شده كه شخصي يهودي به نام نعثل نزد رسول خدا آمد و سؤال‎هاي بسياري را مطرح نمود و از اوصياء نيز پرسيد، حضرت در پاسخ فرمود: «نخستين وصي من علي و پس از او حسن و حسين و امامان نه گانه و از فرزندان او مي‎باشند.» و نعثل پرسيد نام آنها چيست؟ حضرت اسامي تك تك امامان را تا امام دوازدهم (حضرت مهدي (عج)) شمرده‎اند.[3]
2. باز در كتاب مناقب وجود دارد كه از جابر بن عبدالله انصاري نقل شده كه شخصي يهودي به محضر رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‎رسد و سؤالات زيادي مي‎كند و از اوصياء حضرت مي‎پرسد و سؤال مي‎كند پس از حسين اوصياء چه كساني هستند پيامبر فرزندان امام حسين از علي بن الحسين ـ عليه السّلام ـ را نام مي‎برد تا حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ و سپس مي‌فرمايد: لقب او قائم و حجت است و او غائب خواهد شد و خوشا به حال صابران در غيبت...
ب) شواهد تارخيي يعني گزارش‎هايي كه ولادت آن حضرت و ايام كودكي او را نقل كرده‎اند براي نمونه به بعضي از اقوال اهل سنّت اشاره مي‎كنيم.
1. حافظ سليمان حنفي مي‌گويد: «خبر معلوم نزد محققان و موثقان اين است كه ولادت قائم (عج) در شب پانزدهم شعبان سال 255 در شهر سامرا واقع شده است.[4]
2. خواجه محمد پارسا در كتاب فصل الخطاب گفته: «يكي از اهل‌بيت ابومحمد بن عسگري است كه فرزندي جز ابوالقاسم كه قائم و حجت و مهدي و صاحب الزمان ناميده مي‌شود باقي نگذاشت و او در نيمه شعبان سال 255 هجري متولد شد. مادرش نرجس نام دارد، او هنگام شهادت پدرش پنج سال داشت.[5]
بهتر است بدانيم بعضي محققين تعداد روايات اهل سنّت را بيش از 200 روايت تخمين زده‎اند كه همه در مورد امام دوازدهم مي‌باشد كه فقط حقانيت شيعه اثني عشري (دوازده امامي) را مي‎رساند و بر هيچ يك از مذاهب، جز شبعه دوازده امامي منطبق نيست و همه اين احاديث بر ولادت و امامت حضرت ـ عليه السّلام ـ دلالت مي‎كند و آيت الله شيعه دوازده امامي منطبق نيست و همه اين احاديث بر ولادت و امامت حضرت ـ عليه السّلام ـ دلالت مي‌كند و آيت الله صافي(دام عزه) در كتاب مهدويت بيش از 77 نفر از علماي اهل سنّت را نقل مي‌كند كه هر يك به نحوي ولادت آن حضرت را بيان كرده‎اند. پس اگر اهل سنّت مطلقاً‌بگويند حضرت مهدي (عج) به دنيا نيامده اين ادعاي كاملاً بي‎اساس است زيرا آنها حتّي گفته‎ها و نوشته‎هاي بزرگان خود را هم قبول ندارند. علاوه بر آن، آيات متعددي در قرآن به چگونگي قيام آن بزرگوار اشاره كرده است.[6]
به عنوان نمونه به تفسير آيات 105 و 106 سوره نور، 55 از سوره توبه، 29 سوره كهف و 29 سوره مؤمن مراجعه شود. و اگر آنها طولاني بودن عمر را دليل عدم ايشان تولد بدانند، به سادگي مي‎توان عرض كرد كه همان كسي كه قادر است عيسي بن مريم را زنده نگه دارد تا به مهدي موعود اقتدا كند و يونس را در شك ماهي محافظت نمايد و يا به نوح پيامبر 950 سال عمر بدهد، آيا او قدرت ندارد به مهدي (عج) عمر طولاني عنايت كند در حالي كه خود اهل سنّت نيز قائل به زنده بودن عيسي و خضر و صالح و... مي‎باشند.
نتيجه
ولادت حضرت مهدي (عج) امري است مسلم و قطعي و خود اهل سنّت هم به آن واقفند و عوامل و انگيزه‎هاي ديگري وجود دارد كه نمي‎گذارند حق را بازگو كنند و حقانيت شيعه اثني‎عشري و وجود امام زمان ثابت كنند.


[1]

. آيت الله مكارم شيرازي، حكومت جهاني مهدي، قم، انتشارات نسل جوان، چاپ يازدهم، 1380، ص 51.


[2]

. علامه محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 1، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چ چهارم، 1362، ص 188.


[3]

. همان، ج 36، ص 283.


[4]

. شيخ سليمان قندوزي، حنفي، ينابيع الموده، قم، مكتبه بصيرتي، 1385 ق.


[5]

. همان مدرك.


[6]

. آيت الله صافي (لطف الله) امامت و مهدويت، ج 2، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ج 2، ص 56 الي 241.


نوشته شده در تاريخ شنبه 4 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

یکی از نکات خیلی مهم که موقع خرید نوت بوک حتماً باید مورد توجهمون باشه ، کانکتورها و پورتهای ورودی و خروجی نوت بوکه . این پورتها ، هم از لحاظ انواع اونها ، هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ محل قرارگیری اهمیت دارن .
یکی از مهمترین این پورتها ، پورت USB هستش . با توجه به اینکه هر روز تجهیزات جدیدتری با پورت USB تولید میشن ، وجود حداقل 4 پورت USB روی دستگاه لازمه . البته با توجه به صحبت برنامه 4 در مورد USB 3.0 ، توصیه میشه که نوت بوک ی بگیرید که یو اس بی سه داره
پورت شبکه که به اون Lan یا RJ45 هم میگن رو نیازی نیست به فکرش باشید . روی همه نوت بوکها هست . اما دیگه کمتر میتونید نوت بوکی رو پیدا کنید که مودم داشته باشه . با منسوخ شدن استفاده از اینترنت به شکل دیال آپ ، مودم هم از روی نوت بوکها ناپدید شد . بنابراین اگه هنوزم نیاز دارین که به این شکل به اینترنت وصل بشید ، یا احیانا با نوت بوکتون قراره فکس بگیرید یا ارسال کنید ، لازمه که با هزینه کمی ، یه مودم اکسترنال USB بخرید .
پورتهای خروجی صدا و تصویر هم مهمن .
HDMI الان روی اکثر دستگاه های تصویری و حتی صوتی وجود داره ، HDMI برای انتقال همزمان صدا و تصویر ، اونم با کیفیت HD هست . با توجه به سرعت افزایش دستگاه های مختلف صوتی و تصویری که از این پورت استفاده میکنند ، خریدن نوت بوکی که پورت HDMI نداشته باشه ، اشتباه محضه .
همچنین با توجه به اینکه ممکنه لازم بشه که تصویر نوت بوکتون رو با ویدئو پرژکتور روی پرده یا دیوار بندازید ، داشتن یه پورت خروجی تصویر RGB یا DVI خوبه . البته فکر نکنید که چون ویدئو پرژکتور ندارید ، چنین چیزی به کار شما نمیاد . ویدئو پرژکتور معمولاً تو اتاقهای جلسات سازمانها و شرکتها برای استفاده حاضرین وجود داره .
یکی دیگه از پورتهای این دسته ، که البته قدیمی تره به Firewire یا 1394 معروفه . اگرچه این پورت الان تو بعضی کاربرد ها ، دیگه جاشو به HDMI یا USB داده ، اما اگه وسایل یه خورده قدیمی تر مثل دوربین تصویربرداری دی وی داشته باشید ، میتونید با این پورت ، اونو به نوت بوکتون وصل کنید و فیلمها تون رو روی کامپیوترکپی ، یا اصطلاحاً کپچر کنید . این پورت رو ، روی بعضی از هاردهای اکسترنال هم میشه پیدا کرد .
پورتهایی که تا اینجا بهش پرداختیم ، همشون درگاه هایی بودن که ارتباطشون از طریق سیم برقرار میشد . اما پورتهای بی سیم . دو تا از مهمترین پورتهای بی سیم ، WLAN و Bluetooth هستن با WLAN یا همون کارت شبکه بی سیم ، امروزه توی خیلی جا ها میتونید به اینترنت به صورت بی سیم وصل بشید ، مثل سالنهای فرودگاه ، مراکز خرید و امثالهم ، اگر برای خونه اتون مودم WLAN خونگی بگیرید ، توی همه جای خونه هم میتونید چه با نوت بوک و چه با تلفن همراه از اینترنت استفاده کنید .
Bluetooth از WLAN کم کاربردتره و بیشتر به درد اتصال تلفن همراه میخوره ، البته اتصال تلفن با کابل USB هم بهتره ، هم امکانات بیشتری رو در اختیارتون میگذاره
یکی از نکات مهم دیگه در مورد نوت بوک ، باطری اونه . از اونجا که مدت و نحوه استفاده شما از نوت بوک ارتباط مستقیمی با میزان برق دهی باطری داره ، نمیشه به طور کلی در مورد باطری صحبت کرد . منتها باید بدونیم که نوت بوکها باطری های مختلفی مثل 6 Cell و 9 Cell دارن که از نظر مدت برق دهی با هم متفاوتن و با توجه به شرایطتتون باید باطری مناسب رو انتخاب کنین .
یه نکته کلی هم که در مورد باطری ها ، اعم از باطری نوت بوک ، موبایل ، تلفن بی سیم یا هر چیز دیگه ای باید بدونیم ، اینه که اگه بزاریم باطری به طور کامل تخلیه بشه و بعد اون رو به شارژر بزنیم ، طول عمر باطری بیشتر میشه .
مشخصات قطعات تعیین کننده سرعت و قدرت نوت بوک ، یعنی CPU و RAM و کارت گرافیک ، به نوع کار شما وابسته س . بنابراین بهترین راهنمای شما واسه انتخاب اونا ، کارهاییه که می خواید با نوت بوکتون انجام بدید . اما هارد دیسک چون یه نکته غلط انداز داره ، لازمه بهش اشاره کنیم . سعی کنید نوت بوکی رو تهیه کنید که هارد ظرفیت بالایی نداشته باشه !!! . ظرفیت پایین اگرچه در نگاه اول یه عیب تلقی میشه ، اما برای نوت بوک ، یه توفیق اجباری رو برای شما به ارمغان میاره . وجود هارد ظرفیت بالا روی نوت بوک ، منجر به همراه داشتن حجم زیادی از اطلاعات میشه . تو نوت بوکی که در مقایسه با کامپیوتر معمولی احتمال سرقت ، افتادن ، ضربه خوردن ، گم کردن و اتفاقاتی از این دست براش خیلی خیلی بیشتره ، بهتره که اصلاً امکان ذخیره سازی اطلاعات زیادی نباشه ، تا اگه خدای ناکرده یکی از این اتفاقا افتاد ، قصه از دست دادن اطلاعات ، به قصه از دست دادن یا خراب شدن نوت بوک اضافه نشه .
و اما نکته آخر در مورد وزن نوت بوکه . اگه خیال حمل و نقل نوت بوک رو ندارید و فقط به خاطر کمبود جا ، نوت بوک رو به کامپیوتر معمولی ترجیح دادید که هیچ ولی اگه کم و بیش لازم میشه نوت بوک رو همراه خودتون اینور و اونور ببرید ، بد نیست بدونید که حمل نوت بوکهایی که وزنشون کمتر از دو و نیم کیلو باشه نسبتاً راحته . البته ، این بستگی مستقیم به کاربر اون داره ، به خصوص اینکه کاربر یک خانم هست یا یک آقا.

 


نوشته شده در تاريخ شنبه 4 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی
 
سلام چند وقتی بود که یه چیزی من رو خیلی اذیت می کرد .اون هم این بود که وقتی توی خیابون ها راه میرفتم جوان هایی رو میدیدم که به صورت نااگاهانه روی شلوارها،پیراهن ها،کلاه ها،انگشترها،گردن بندها،....از علائم شیطان پرستی استفاده میکنند.با خودم گفتم که این علائم رو به مردم نشون بدم که انشاالله این موارد کمتر بشه:

 

در بررسي نمادهاي متعلق به شيطان‌پرستي خط بسيار روشني از ارتباط صهيونيسم و شيطانيسم به وضوح قابل مشاهده است .
در ذيل برخي از نمادها كه به عنوان نگين انگشتر ، ‌گردنبند ، تصاوير بر روي دست‌بندها ، پيراهن ، شلوار ، كفش ،‌ ادكلن ، ساعت و ... درج شده و از جمله به ايران اسلامي نيز راه يافته است ، مورد بررسي و معرفي قرار مي‌گيرد :
ا گر نوشته وسط نماد يعني (Satanism) به معناي شيطان‌گرايي به همراه دايره حذف كنيم ، آن وقت يك ستاره پنج‌ضلعي بر جاي مي‌ماند كه همان نشانه ستاره صبح يا پنتاگرام (pentagram) باقي مي‌ماند .
 

 






اين سمبل نيز همان پنتاگرام است ، با فرق اينكه انواع آن گاه پنج‌ضلعي وارونه (snvertedpentagram ) يا ديو (Buphomet ) و به شكل در ميان نمادهاي شيطان‌پرستان به چشم مي‌خورد .



 
 

برخي از شيطان‌گرايان محدوده جغرافيايي « تحت سلطه » اين نماد و در واقع منطقه نفوذ شيطان‌گرايي را در نقشه ذيل توصيف مي‌نمايند . (محدوده در ايسلند و اروپا)

درميان پنتاگرا‌هاي قبلي تصوير سر يك بز تعبيه شده است كه اقدامي ضد مسيحي ، ‌به اين معناست كه مسيحيان معتقدند كه مسيح همچون يك بره براي نجات ايشان قرباني شده است و با توجه به اينكه ايشان بز را نماد شيطان و در برابر بره مي‌دانند اين آرم را انتخاب كرده‌اند.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 








666 : يك سمبل با عنوان « شماره تلفن شيطان » توسط گروه‌هاي هوي متال وارد ايران اسلامي شده اما در حقيقت علامت انسان و نشانه جانور در ميان شيطان‌پرستان تلقي مي‌شود و براساس مكاشافات 13:18 « ... پس هر كس حكمت دارد عدد وحش را بشمارد ،زيرا كه عدد انسان است و عددش 666 است . »  از سال‌ها پيش تاكنون اين عدد با اشكال مختلف بر روي ديوارهاي شهرهاي بزرگ كشور مشاهده مي‌شد .
 



صليب وارونه (upside down cross ) : اين نماد و حكايت از « وارونه شدن مسيحيت دارد » و عمدتا استهزا و سخره گرفتن اين دين  است . صليب وارونه در گردن بندهاي بسياري مشاهده شده و خواننده‌هاي راك انواع مختلف آنرا به همراه دارند .











نماد صليب شكسته يا چرخ خورشيد (swastika or sun wheelc) : چرخ خورشيد يك نماد باستاني است كه در برخي فرهنگ‌هاي ديني همچون كتيبه‌هاي بر جاي مانده از بودايي‌ها و مقبره‌هاي سلتي و يوناني ديده شده‌است .

 لازم به توضيح است اين علامت سال‌ها بعد توسط هيتلر به كار رفت ،‌ لكن برخي با هدف به سخره گرفتن مسيحيت اين سمبل را وارد شيطان‌پرستي كردند .






چشمي در حال نگاه به همه جا (All seeing Eye) : چشم در برخي نمادهاي روشنفكري نيز به كار مي‌رود . اما شيطان‌پرستي اعتقاد دارند چشم در بالاي هرم « ‌چشم شيطان » است و « بر همه جا نظارت و اشراف دارد » .
 اين علامت در پيشگويي ،‌ جادوگري ، نفرين‌گري و كنترل‌هاي مخصوص جادوگري مورد استفاده قرار مي‌گيرد .گفتني است اين نماد بر روي دلار آمريكايي به كار رفته است .







اين نمادها به انگليسي (Ankh) انشاء‌مي‌شود و سمبل شهوت‌راني و باروري است .
 اين نمادها به معناي روح شهوت زنان نيز تعبير مي‌شود . امروزه نماد « فمنيسم » در واقع يك نماد برداشت شده دقيقا از سمبل‌هاي شيطاني است .



پرچم رژيم صهيونيستي
: قابل توجه جدي است كه رژيم صهيونيستي علاوه بر حمايت‌هاي آشكار و پنهان ،حتي از قرار گرفتن نماد رسمي كشور نامشروعش در كانون علائم شيطان‌گرايان نيز پرهيز ندارد .




ضد عدالت (Anti justice) : با توجه به اينكه تبر رو به بالا نماد عدالت در روم باستان به شمار مي آمده است شيطان‌پرستان تبر رو به پايين را با عنوان نماد ضد عدالت در راه پيمودن مسير تاريك انتخاب كرده‌اند .

امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 1 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

 

 

 

 

 ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ايران ويج ( ارور سابق )‌



خودكار جاسوسي

اين ايده‌هاي نو و فناوري‌هاي نو چه‌ها كه
نمي‌كند. با كمك اين خودكار فوق فناوري مي‌توانيد اطلاعات خود را
يادداشت كنيد و از ميان خطوط دشمن بگذرانيد و بعد به همرزمتان
بگوييد كه با يك سشوار يا بخاري جوهر سياه را نمايان كند. چيز جالب
در مورد اين خودكار اين است كه پيغام جادويي پس از سرد شدن دوباره
مثل روز اول ناپديد مي‌شود.
‌ ‌
 


 

 

 

 ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ايران ويج ( ارور سابق )‌
 


 

 

 

 

 ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ايران ويج ( ارور سابق )‌


 

 

اين هاب لگويي دوچيز را خوب به‌هم وصل مي‌كند!
نخست آجرهاي لگو است و دوم، هاب‌هاي يو‌اس‌بي است كه مي‌توان
تجهيزات مختلف كامپيوتري را به اين هاب وصل كرد. با اين لگوها مي‌توان
تا 48 دستگاه جانبي را به سيستم خود متصل كنيد.
 

 

 

 ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ايران ويج ( ارور سابق )‌


 

 

با كمك اين پخش‌كننده سي‌دي، مي‌توانيد به
سي‌دي‌هاي صوتي مورد علاقه‌تان گوش بدهيد، اين درست است كه فناوري
سي‌دي‌هاي صوتي ديگر قديمي و كهنه شده و كمتر مديايي را پيدا مي‌كنيم
كه به‌صورت سي‌دي عرضه شود، اما با ديدن سي‌دي چرخان اين پخش‌كننده
كه با كشيدن سيم زيرش شروع به‌كار مي‌كند، ياد دوران قديم زنده مي‌شود!

 

 


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ايران ويج ( ارور سابق )‌
 


 

 

 

 

 ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ايران ويج ( ارور سابق )‌


 

 

 

 

 ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ايران ويج ( ارور سابق )‌


 


روش‌هاي قديم به‌نفع امروز

قطعا از زماني كه يك نفر را در اتاق زنداني مي‌كردند تا درس بخواند،
مي‌گذرد! اما اين توپ سياه روش‌هاي قديمي را با فناوري نوين يكي
كرده و قفل آن تنها زماني باز مي‌شود كه وقت مطالعه‌تان به پايان
برسد و آن‌گاه مي‌توانيد از اتاق خارج شويد. يك روش قديمي اما موثر
براي پدر و مادرهاي مدرن! ‌

 

 ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ايران ويج ( ارور سابق )‌








نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 1 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

۱/ كاری انجام دهید
دانشمندان بر این باورند كه
نرمش های هوازی منظم می تواند ساده ترین و مهم ترین راه برای سلامتی
طولانی مدت مغز باشد. در حالی كه قلب و ششها واكنشی سریع نسبت به دویدن بر
روی دستگاه دوی ثابت نشان می دهند، مغز هم به آرامی با هر قدم قعالیت
میكند. برای سلامت دائمی مغز، روزانه حداقل ۳۰ دقیقه فعالیت جسمانی (دویدن
و نرمش های هوازی) می تواند نقش شایان توجهی داشته باشد.
۲/ متعادل بخورید
انرژی
بسیار زیاد یا انرژی بسیار كم خللی بزرگ در كارایی مغز ایجاد میكند. رژیم
غذایی تشكیل شده از مواد قندی كم با فیبر بالا و چربی و پروتئین معمولی
بسیارآرام تر از غذاهایی با میزان قند بالا (مانند شیرینی جات و نشاسته)
در بدن تجزیه میشوند. سرعت ثابت و ملایم هضم در روده مقدار انرژی بیشتری
را به مغز می رساند، و باعث بهینه‏سازی سوخت و ساز در ارگانهایی شوند كه
می توانند در سلامتی طولانی مدت نقش بسزایی داشته باشند.
۳/ مراقب رژیم غذاییتان باشید
در
حالی كه پرخوری فعالیت مغز را كند میكند و در طولانی مدت باعث وارد آمدن
به مغز می‏شود، كمبود كالری هم می تواند اثر مشابهی را بر مغز گذارد. رژیم
های غذایی مفرط می تواند باعث طولانی شدن برخی دردها در بدن و در نتیجه
سلب آسایش شوند، احساسی كه باعث اعتیاد افراد به لاغر ماندن (anorexia)
(ترس از چاق شدن) شود. بسیاری از مطالعات رژیم های غذایی مفرط را با حواس
پرتی ، اختلال در حافظه و پریشانی مرتبط می دانند.
۴/ مراقب بدن خود باشید
بسیاری
از بیماری های قابل پیشگیری مانند دیابت نوع دوم، چاقی، فشار خون و… می
توانند تاثیر بسزایی در پیر شدن مغز داشته باشند. فعال و سالم نگه داشتن
سیستم گردش خون با كارهایی از قبیل سیگار نكشیدن و عدم استفاده از چربی
های اشباع شده مانع از پیری زودرس مغز میشود.
۵/ از استراحت و آرامش لذت ببرید
در
زمان استراحت و رویا، خاطرات به آرامی مرور میشوند، بعضی دور ریخته میشوند
و بعضی ذخیره می شوند. مطالعات نشان می‏دهند وقتی دچار كمبود خواب هستیم،
پروتئینی كه سیناپس‏ها (محل تماس دو عصب) را شكل می دهد توانایی كافی برای
تفكر و فراگیری را از دست می‏دهد، علاوه بر این خواب ناكافی با فراموشی در
ایام كهولت رابطه مستقیم دارد.
۶/ از قهوه تان لذت ببرید
تحقیقات
نشان داده است كه استفاده منظم از كافئین از مغز محافظت می كند. بر اساس
یك مطالعه علمی ۲ الی ۴ بار سرحال آمدن بعد از خستگی در یك روز می تواند
به كاهش فراموشی كمك كند و ۳۰ تا ۶۰ درصد از بروز آلزیمر پیشگیری كند.
اینكه آیا كافین موجود در چای و قهوه باعث رفع خستگی میشود یا آنتی
اكسیدان موجود در آنها هنوز مشخص نیست اما قهوه باعث افزایش سطح هوشیاری
در این بعد از ظهر و چند سال بعد میشود.
۷/ ماهی بخورید
براساس
تئوری های جدید وجود ماهی در رژیم غذایی انسانها می تواند نقش بسزایی در
تقویت حافظه انسانها داشته باشد. اسیدهای چرب مورد نیاز مانند امگا ۳،
برای ساختمان مغز مهم بشمار می آیند و تاثیر آنها برای درمان بیماری های
مغزی بسیار موثر است. مطالعات انجام گرفته بر روی تاثیر مكمل امگا ۳ نتایج
جالبی را به همراه داشت كه نشان می داد امگا ۳ دربرخی دیگر از منابع غذایی
مانند تخم كتان، ماهی ها و برخی از حیوانات علف خوار نیز یافت می شود.
۸/ خونسرد باشید
استرس
تاثیر بد و مخربی روی مغز می گذارد و با ترشح هورمون‏های خطرناكی در
ناحیه‏ی هیپوكمپوس (hippocampus) و سایر قسمت های مغز، حافظه را تحت تاثیر
قرار می‏دهد. بعضی از دانشمندان بر این عقیده‏اند كه داشتن یك زندگی
متعادل و دنبال كردن فعالیت های آرامش بخش مانند یوگا، حضور در اجتماع و
انجام فعالیت‏های هنری می تواند روند فراموشی بر اثر كهولت سن و پیری مغز
را به تاخیر بیاندازد.
۹/ از مكمل ها استفاده نكنید
اخیرا استفاده
از مكمل ها به وسیله برای جبران كاستی‏ها تبدیل شده اند، استفاده از مكمل
های آشنا برای ما مانند مولتی ویتامین ها تنها نوعی هدر دادن هزینه است.
دارو های مكملی مانند (ginkgo) و (melatonin) امروزه از نظربسیاری از
افراد به سطل های زباله تعلق دارند. علیرغم منشا طبیعی، اینگونه داروها
فاقد عوارض جانبی نیستند، عوارضی مانند: فشار خون بالا، مشكلات گوارشی،
مشكلات باروری و افسردگی. برای انسانهای سالم داروی (ginkgo) هیچ تاثیر
مثبتی ندارد و گاها تاثیر دارونماها از این گونه مكمل ها بیشتر است.
۱۰/ مغز را به چالش بكشید
حل
یك جدول، بازی فكری یا تست هوش به عنوان سوالات هوش و محرك مغز به شما كمك
میكنند تا همیشه ذهنی جوان و سالم داشته باشید. هرچند كه كمبود سواد عامل
موثری در كاهش حواس و كمكاری ذهن است. هرچه بیشتر برای یادگیری تلاش كنید،
ذهن شما برای دوران كهولت آماده‏تر و جوانتر خواهد بود. كلید كار میتواند
انجام یك كار چالشی جدید مانند حل یك پازل جدید و سرگرم كننده باشد.


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 1 تير 1390برچسب:, توسط مرتضی خورشیدی

در زمان غيبت امام زمان (عليه السلام) منتظران آن حضرت چه وظايفى بر عهده دارند؟

 

در تفكر شيعى انتظار موعود به عنوان يك اصل مسلّم پذيرفته شده، و از آن به عنوان برترين اعمال ياد شده و تأكيد شده است كه منتظر فرج باشيد و از رحمت خدا مأيوس نباشيد (به جهت طولانى شدن غيبت) چرا كه بهترين اعمال در پيش خداوند انتظار فرج است.
از بررسى اخبار و روايات معصومين(عليهم السلام)وظايفى چند در عصر غيبت براى منتظران استفاده مى شود:

1 ـ شناخت حجت خدا و امام زمان (عليه السلام): مهم ترين وظيفه ى يك فرد منتظر تلاش براى كسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام زمان (عليه السلام) است; چرا كه انسان بدون شناخت امام و منزلت او نمى تواند وظيفه ى خود را در رابطه ى با او تشخيص دهد. در روايت آمده است: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية». «هر كس بميرد و امام زمان خويش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است.»

2 ـ تهذيب نفس و كسب فضايل اخلاقى (خود سازى فردى): منتظر واقعى هميشه در صدد كسب فضايل اخلاقى و آراسته شدن به صفات خوب انسانى است.

3 ـ تلاش براى اصلاح جامعه (خود سازى اجتماعى): تلاش براى برطرف كردن مفاسد اجتماعى از طريق امر به معروف و نهى از منكر و اهتمام براى تربيت نسل مهذّب و كارا و خلاصه آماده سازى زمينه براى ظهور امام زمان (عليه السلام)يكى از وظايف منتظر واقعى است، چون تا زمينه ى ظهور فراهم نگردد امكان ظهور امام زمان (عليه السلام)ميسر نخواهد شد.

4 ـ كسب آمادگى هاى فكرى و فرهنگى و نظامى براى يارى امام زمان (عليه السلام): چرا كه آن حضرت پس از قيام به يارانى نياز دارند كه حداقل در يكى از عرصه ها بتواند مفيد واقع گردد.

5 ـ توبه از گناهان

6 ـ اطاعت و پيروى از نايبان امام زمان (عليه السلام): همان طور كه مى دانيم در زمان غيبت امام زمان (عليه السلام) مردم موظفند در تمام كارها و حوادث، به توصيه ى ائمه ى اطهار(عليهم السلام)بويژه امام زمان (عليه السلام) به فقهاى جامع الشرايط ـ كه نواب عام آن حضرت هستند ـ مراجعه كنند و به احكامى كه آن ها طبق موازين شرعى صادر مى كنند، عمل نمايند.

7 ـ دعا براى سلامتى امام زمان (عليه السلام) و تعجيل فرج ايشان: منتظر واقعى در هر صبح و شام با خلوص نيت از پيشگاه خداى مهربان سلامتى و ظهور امام زمان (عليه السلام)را درخواست مى نمايد.

8 ـ صدقه دادن براى سلامتى امام زمان (عليه السلام)

9 ـ انجام اعمال عبادى مانند خواندن نماز و قرآن، زيارت نمودن به نيابت از امام زمان (عليه السلام)

10 ـ توجه به اماكنى كه مورد عنايت امام زمان (عليه السلام) است نظير مشاهد مشرفه، مسجد سهله، مسجد جمكران و ...

11 ـ توسل به امام زمان (عليه السلام) و زيارت آن حضرت با زيارت ها و دعاهايى كه در كتب ادعيه مانند مفاتيح الجنان آمده و از آن جمله موارد ذيل است:

الف) دعاى عهد كه هر روز صبح بعد از نماز خوانده مى شود: اللهم رب النور العظيم و رب الكرسى الرفيع ... ،

ب) دعاى اللهم عرفنى نفسك فانك لم ان لم تعرفنى نفسك ... اين دعا در عصر روز جمعه خوانده مى شود،

ج) دعاى كه براى برآورده شدن حاجات ذكر شده است و با اين عبارت شروع مى شود: الهى عظم البلاء و برح الخفاء ...،

د) دعا براى سلامتى امام زمان (عليه السلام): اللهم كن لوليك الحجة ابن الحسن ...،

هـ) دعاى حضرت مهدى (عليه السلام) كه با اين عبارت آغاز مى شود: اللهم ارزقنا توفيق الطاعة و بعد المصيبته ...،

و) زيارت آل ياسين.

جهت توضيح بيشتر به كتابهاى (وظيفة الانام) و (شيوه هاى يارى قائم آل محمد عليه السلام) مراجعه شود.امام زمان


.: Weblog Themes By Pichak :.


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 85
بازدید کل : 1712
تعداد مطالب : 52
تعداد نظرات : 16
تعداد آنلاین : 1



امارگیر حرفه ای سایت



تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک